مهدویت در ادیان و مذاهب
بشارت به منجی موعود در هند و ایران
نویسنده: علی سرائی
آیین زرتشت، دین گذشتهی مردم ایران زمین بوده است و هم اکنون نیز جزو ادیان زندهی جهان محسوب میشود. در این آیین نیز همچون ادیان دیگر نویدهایی دربارهی منجی آخرالزمان داده شده است.
در کتاب «زند» از کتب مقدسه زرتشتیان آمده:
آنگاه فیروزی بزرگ از طرف ایزدان میشود و اهریمنان را منقرض میسازد و تمام اقتدار اهریمنان در زمین است و در آسمان راه ندارند و بعد از پیروزی ایزدان و برانداختن تبار اهریمنان، عالم کیهان به سعادت اصلی خود رسیده، بنی آدم بر تخت نیک بختی خواهد نشست. (1)
جاماسب شاگرد زرتشت، در کتاب معروف خود «جاماسب نامه» میگوید:
پیغمبر عرب، آخر پیغمبران باشد ... از فرزندان دختر آن پیغمبر که خورشید جهان و شاه زنان نام دارد، کسی پادشاه شود در دنیا به حکم ایزدان، که جانشین آخر آن پیغمبر باشد در میان دنیا، که مکه باشد و دولت او تا به قیامت متصل باشد و بعد از پادشاهی او، دنیا تمام شود... همهی جهان را یک دین کند و... پیغمبران خدا و حکیمان و پری زادگان و دیوان و مرغان و همهی اصناف جانوران و ابرها و بادها و مردان سفیدرو در خدمت او باشند. (2)
در بخش دیگری از «جاماسب نامه» آمده:
مردی بیرون آید از زمین تازیان، از فرزندان هاشم، مردی بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق و بر دین جد خویش بود، با سپاه بسیار روی به ایران نهد و آبادان کند و زمین را پر از داد کند و از داد وی باشد که گرگ با میش آب خورد. (3)
در کتاب «زند و هومن یسن» آمده:
... نشانهی شگفت انگیزی در آسمان پدید آید که به ظهور منجی جهان دلالت میکند و فرشتگانی از شرق و غرب به فرمان او فرستاده میشوند به همهی دنیا پیام میفرستند...
باز در بخش دیگری از «جاماسب نامه» آمده:
سوشیانس دین را به جهان رواج دهد، فقر و تنگدستی را ریشه کن سازد، ایزدان را از دست اهریمن نجات داده، مردم را هم فکر و هم گفتار و هم کردار گرداند.
اعتقاد به ظهور «سوشیانس» - نجات دهندهی بزرگ-در میان ملت ایران باستان به اندازه ای رایج بوده است که حتی در زمان شکستهای جنگی و فراز و نشیبهای زندگی با یادآوری ظهور چنین نجات دهندهی مقتدری، خود را از یأس و ناامیدی نجات میدادند. (4)
در جنگ قادسیه پس از درگذشت «رستم فرخزاد»، سردار نامی ایران، هنگامی که شکست نیروهای ایرانی حتمی شد و یزدگرد با کسان خود آمادهی فرار میشد و به هنگام خروج از کاخ پرشکوه خود در مداین، ایوان مجلل خود را مورد خطاب قرار داده، گفت: «هان ای ایوان! درود من بر تو باد، من هم اکنون از تو روی برمی تابم تا آنگاه که با یکی از فرزندان خود که هنوز زمان ظهور آن فرا نرسیده است به سوی تو برگردم».
سلیمان دیلمی میگوید: هنگامی که به خدمت حضرت امام جعفر صادق (ع) رسیدن، مقصود یزدگرد را از جمله «یکی از فرزندان خود» پرسیدم، حضرت فرمودند:
«او مهدی موعود و قائم آل محمد (ص) است که به فرمان خداوند در آخرالزمان ظهور میکند و ششمین فرزند من و فرزند دختری یزدگرد (5) و یزدگرد نیز پدر او است».(6)
هندوها و بشارت به منجی موعود
در کتابهای مذهبی و مقدسی که در میان هندیان به عنوان کتابهای آسمانی شناخته شده و آورندگان این کتابها به عنوان پیامبر شناخته میشوند، اشارات بسیاری به ظهور پادشاه عادلی در آخرالزمان شده است.
در کتاب «اوپانیشاد» که یکی از کتاب معتبر و از منابع هندوها به شمار میرود، پیرامون بشارت ظهور منجی موعود چنین آمده است:
این مظهر «ویشنو» - مظهر دهم- در انقضای کلی یا عصر آهن سوار بر اسب سفیدی در حالی که شمشیر برهنهی درخشانی به صورت ستاره ای دنباله دار در دست دارد، ظاهر میشود و شریران را تماماً هلاک میسازد. خلقت را از نو تجدید و پاکی را رجعت خواهد داد... این مظهر دهم در انقضای عالم ظهور خواهد کرد.
در کتاب «باسک» از کتابهای مقدسهی هندیان آمده: دور دنیا تمام میشود به پادشاه عادلی در آخرالزمان، که پیشوای ملائکه و پریان و آدمیان باشد و حق و راستی با او باشد و آنچه در دریا و زمین و کوهها پنهان باشد، همه را به دست آورد و از آسمانها و زمین و آنچه باشد خبر میدهد و از او بزرگتر کسی به دنیا نیاید. در کتاب «پاتیکل» از کتب مذهبی هندوها آمده است: چون مدت روز تمام شود، دنیای کهنه نو شود و زنده گردد و صاحب ملک تازه پیدا شود. از فرزندان دو پیشوای بزرگ جهان که یکی «ناموس آخرالزمان» و دیگری «صدیق اکبر» یعنی وصی بزرگتر وی که «پشن» نام دارد و نام آن صاحب ملک تازه «راهنما» است، به حق پادشاه شود و خلیفه «رام» باشد و حکم براند و او را معجزه بسیار باشد...
رام: در لغت سانسکریتی نام خداست.
پشن: نام هندی حضرت علی (ع) است.
ناموس آخرالزمان: اشاره به حضرت فاطمه (س) است.
صاحب ملک تازه و راهنما: از اسامی مبارک حضرت مهدی (عج).
در کتاب «وشن جوک» نیز بشارت به ظهور منجی داده شده است: آخر دنیا به کسی برمی گردد که خدا را دوست میدارد و از بندگان خاص او باشد و نام او «خجسته» و «فرخنده» باشد.
در کتاب «دید» از کتب مقدسهی هندیان آمده: پس از خرابی دنیا، پادشاهی در آخرالزمان پیدا شود که پیشوای خلایق باشد و نام او «منصور» باشد و تمام عالم را بگیرد و به دین خود درآورد و همه کس را از مؤمن و کافر بشناسد و هر چه از خدا خواهد برآید.
در کتاب «ریگ ودا» نیز آمده: «ویشنو» در میان مردم ظاهر میگردد... او از همه کس قویتر است... در یک دستش شمشیری به مانند ستارهی دنباله دار و در دست دیگرش انگشتری درخشنده دارد، هنگام ظهور وی، خورشید و ماه تاریک میشوند و زمین خواهد لرزید.
در کتاب «دادتگ» نیز چنین آمده: بعد از آن که در آخرالزمان مسلمانی به هم رسد و اسلام در میان مسلمانان از ظلم ظالمان و فسق عالمان و تعدی حاکمان و ریای زاهدان و بی دیانتی امینان و حسد حاسدان مهجور شود و دنیا مملو از ظلم و ستم شود... دست حق به درآید و جانشین آخر «ممتاطا» (7) ظهور کند و مشرق و مغرب عالم را بگیرد و همه جا را بگیرد... و خلایق را هدایت کند.
در کتاب «شاکمونی» از کتب مقدسهی هندیان آمده است:
پادشاهی و دولت دنیا به فرزند سید خلایق دو جهان «کشن» (8) بزرگوار تمام شود، او کسی باشد که بر کوه های مشرق و مغرب دنیا حکم براند و فرمان کند و بر ابرها سوار شود و فرشتگان کارکنان او باشند و جن و انس در خدمت او شوند و ... دین خدا یک دین شود و زنده گردد و نام او «ایستاده» و «خداشناس» باشد.
پی نوشت ها :
1. 2. بشارت عهدین، ص 238.
2. لمعات النور، ج 1، ص 23-25.
3. بشارت عهدین، ص 258.
4. ظهور حضرت مهدی (عج) از دیدگاه اسلام...، هاشمی شهیدی، ص 355.
5. منتخب الاثر، ص 40.
6. علامه محمدباقر مجلسی در بحارالانوار جلد 46 صفحه 12 آورده است: مادر بزرگوار امام سجاد (ع) - حضرت شهربانو- دختر یزدگرد، آخرین پادشاه ساسانیان است.
7. «ممتاطا»: در زبان هندی به معنی «محمد» است.
8. «کشن»: نام پیامبر (ص) در لغت هندی است.
منبع: سرائی، علی؛ (1387) بشارت به منجی موعود: نگرشی تحقیقی پیرامون عقاید ملل، اقوام و ادیان جهان دربارهی منجی آخرالزمان (عج)، تهران، موعود عصر، چاپ سوم.
از ماه تا ماه آنها
نویسنده:عطیه هراتی مطلق
مقایسه چشم انداز ظهور با اتوپیای دیگر ادیان و فلسفه ها
تصویر وضعیت ایده آل زندگی از دیر باز همراه انسان بوده و به واسطه ارائه هدفی قابل قبول برای زندگی، همواره روشنی بخش حیات بشری و تأمین کننده معنای زندگی قلمداد می شود.این ذهنیت جدا از آنکه در حافظه تک تک افراد انسانی حضور دارد و هر کدام از آنها با تصویر شخصی خود از خوشبختی و نیک روزی روزگار می گذراند،در حیات فرهنگ بشر هم بازتاب یافته است.در واقع فراتراز ذهنیت های شخصی درباره خوشبختی،ایده های عمومی و مشترکی درباره ایده آل زندگی وجود دارد که مردمان آنها را برای زندگی خود انتخاب می کنند.این آرزوهای بزرگ در ادبیات عمومی و نخبگانی جوامع و سنت های گوناگون به ظهور رسیده و مطرح شده اند که مطالعه آنها از هویت و آرمان مشترک جمعی از انسان ها پرده بر می دارد.
در جهان سنتی، زندگی انسان-چه در حوزه فردی و چه در گستره جمعی و تاریخی-به صورت تکراری و به اصطلاح دوری تصور می شد.زندگی به مثابه تکرار وضعیت پیشین فرض شده و حیات جانوران، انسان ها و جوامع در قالب دور جدیدی از یک چرخه بی پایان به تصویر در می آمد.در واقع در این فضای ما چیزی جز تکرار یک وضعیت ثابت و کلی که پیش از این در زندگی پدران، مادران و اجدادمان تجربه شده بود، نبودیم.
این ذهنیت ریشه در این داشت که انسان سنتی پنداشته بود نظمی کهکشانی و ابدی بر طبیعت حکومت می کند و از آنجا که در نظر او نقش انسان در زندگی،تقلید از طبیعت و هماهنگی با آن بود، به طور طبیعی الگوی زندگی او هم باید مطابق با نظم طبیعت شکل می گرفت؛ از این رو همان گونه که طبیعت از بهار می آغازید و به تابستان می رسید و با عبور از پاییز و زمستان دوباره به بهار باز می گشت، این نظریه پا گرفت که زندگی انسان با عبور از مراحل رشد و بالندگی و تجربه ادوار زوال و پیری به نقطه پایانی می رسد که آن، خود شروعی دوباره برای زندگی دیگر بود.
الگوی فصل های طبیعت این رهیافت مهم را برای انسان سنتی به دنبال داشت که تاریخ هم از نقطه ای ایده آل آغاز شده و با عبور از مراحل پیاپی نقمت انگیز و عسرت بار، بار دیگر به ابتدای روشن خود باز خواهد گشت.این انگاره در نزد یونانیان باستان به گونه ای رقم خورده بود که ایشان تصور می کردند انسان های اولیه در عصر طلایی(Golden Age)می زیسته اند، سپس با رشد کمی زمان از کیفیت زندگی کاسته شده و انسان ها به عصر نقره و سپس مفرغ منتقل شده و هم اکنون هم در عصر آهنین قرار گرفته اند.
این نگاه تراتژیک به زندگی در فلسفه تاریخ هندی هم به چشم می خورد، آموزه های هستی شناسه هندوئیسم تصویرگر برداشت خاصی از تاریخ است که بر مبنای آن و به تأسی از الگوی فصلها، تاریخ به چهار دوره اساسی تقسیم می شود، در دوره نخست که ساتیا یوگا نام گرفته است، انسان ها در کمال مطلق و در پناه خدایان روزگار گذرانیده و از لذت و سرخوشی حداکثر بهره می برده اند.سپس با عبور از بهار زندگی، تاریخ به اعصار ترتایوگا و دواپارایوگا رسیده که به ترتیب در هر یک از آنها از وضعیت ایده آل حیات کاسته شده و رنج در میان زندگی و زمانه آدمیان رخنه می کند.
دراین تصویر، آخرین مرحله از تاریخ که به کالی یوگا مشهور است-و ما هم اکنون در آن قرار داریم-هنگامی فرا می رسد که زندگی سرشار از ظلم و ستم و ناراستی و بی دینی بوده و نازل ترین سطح کیفیت حیات به نمایش در آید.با این وصف، این امید همیشه وجود دارد که در ضمن صبر و استقامت در این دوره تاریک و زمستانی، راه رهایی به بهار تاریخ و ایده آل نخستین زندگی هموار شده و روشنایی به دالان تاریخ سرازیر شود.
هر چه هست، تصویر زندگی ایده آل، رویای خوشبختی و عصر زرین حیات در نگاه سنتی غرب و شرق، معطوف به نظریه ادوار تاریخی و امید به بازگشت معنا پیدا می کند.در واقع در ضمن ابراز نگرانی از وضعیت موجود و ارزیابی آن به عنوان سطح نازل زندگی، راه بر هر گونه اصلاح و روشنگری بسته نمی ماند و تصور دوره ای طلایی که کمال حقیقی حیات را شامل می شود و در گذشته وجود داشته است، این امکان را فراهم می کند که آینده، روشن قلمداد شده و امید به زندگی برای بشر در جریان باشد؛ البته امیدی که معطوف به بازسازی زمان حال مبتنی بر وضعیت آرمانی و الگووار گذشته باشد.
طبیعی است که در این عرصه، عصر ایده آل زندگی به عنوان نهایت و فرجام نهایی تاریخ قلمداد نگردد و از آنجا که امکان فساد و زوال مجدد وجود دارد، می توان انتظار داشت که مسیر کلی تاریخ به صورت دایره ای شکل بگیرد که نیمی از آن روشن و نیم دیگرش تاریک است.در این میان،همواره انسان ها به تحمل شرایط سخت و زمستانی حیات دعوت می شوند و نسبت به امیدواری درباره سر رسیدن عصر کمال و بهار تاریخ تشویق می شوند.
تحولات تاریخی مهمی که در پنج قرن گذشته در اروپا به وقوع پیوست، زمینه ساز تغییر در تصور غالب انسان ها از کمال بود.در شرایطی که کلیسای مسیحی در سرزمین های غربی بر زندگی مردم حکومت می کرد و دین مردان کلیسا بر اساس سلوک سنتی خود به دعوت از مردمان برای استقبال از حادثه بازگشت دوباره مسیح در آینده می پرداختند، نخستین بارقه های ذهنیت مدرن درباره خوشبختی و عصر زرین زندگی پا می گرفت.
مطالعه تاریخ چنان نشان می دهد که گویی مردمان تا پیش از عصر نوزایی انتظار این را داشتند که با سپری شدن قرن ها از هبوط تاریخی جد نخستین بشر از بهشت دنیایی و گرفتار آمدن انسان در دنیای آکنده از غم و رنج و اندوه، نوبت مجدد ظهور عیسی مسیح(ع)سر رسید و از طریق آن، امکان بازگشت به ایده آل نخستین و بهشت گونه زندگی فراهم شود.
این تصور مسیحی از نجات و رستگاری در سالیان پایانی قرون وسطی دستخوش دگرگونی شد و تلاش ذهنی عده ای از متفکران کلیسا به شکل گیری تصویر دیگری از کمال و روشنایی منجر شد.ایشان و نسل های پس از آنها که بعد ها به مدرنیست ها مشهور شدند، بر ترسیم دوری و تکراری تاریخ خط کشیدند و سپس ایده پیشرفت (pROGRESS)را جایگزین آن کردند.بر پایه این ایده، زندگی طبیعت و انسان از نقطه آغازی شروع شده که هیچ گاه در آینده تکرار نخواهد شد و مسیر تاریخ همواره به صورت یک خط ممتد است که آن وضعیت ابتدایی و ساده را به عصری طلایی و کامل در پایان تاریخ متصل می کند.
در واقع بر خلاف نگاه سنتی، این آینده بود که کمال را در خود جای داده بود و گذشته چیزی جز محرومیت، نقص و سامان نیافتگی نبود.این برداشت ناشی از آن بود که انسان مدرن، طبیعت را مجموعه ای منظم و قاعده مند نمی دانست وبا فرض آن به صورت یک منبع سرشار و زمینه مناسب برای حیات، مدعی شد که نقش انسان حکمرانی بر طبیعت است و وظیفه او تسلط بر آن به منظور ساختن بهشتی درهمین دنیا خواهد بود.
از این به بعد، خیل گسترده ای از نخبگان مدرن درصدد برآمدند تا با تکیه بر اصل پیشرفت و چشم انداز کمال مطلق بشری در آینده، وضعیت آرمانی و پایانی تاریخ بشری را به تصویر بکشند و برای رسیدن به آن نسخه بپیچند.یوتوپیا (Utopia)ها که طرح هایی برای زندگی ایده آل انسان در این دنیا بودند و یوتوپیانامه هایی که نوشته هایی حاوی تعاریف، اصول و جزئیات مربوط به جامعه و تمدن کامل انسانی قلمداد می شدند،در نتیجه تلاش پیگیر آباء مدرنیسم پا به عرصه وجود گذاشتند.
تصویر ایده آل زندگی در آموزه های اسلامی، در چشم انداز مهدویت ترسیم شده و این ایده از نخستین ادوار دعوت اسلام به اساسی ترین ذهنیت مسلمانان درباره آینده بدل شده است.چه اینکه اگر حرکت ها و جنبش های مسلمین ازآغازین سال های پس از پیامبر(ص)تا به اکنون مطالعه شود، نقش پررنگ این ذهنیت در تکوین یا اثر پذیری آنها به خوبی مشهود خواهدبود.
در چشم انداز مهدویت، هستی و همه آنچه در آن قرار دارد، مخلوق خداوند است و از این جهت نمی تواند تاریک یا شر باشد.آنچه این وضعیت ایده آل را برهم می زند، تمرد، نافرمانی و سرپیچی انسان از ساخت و بافت و حیات و خواست الهی است که در نتیجه آن، کیفیت زندگی انسان تقلیل یافته و سختی و رنج و مصیبت نصیب او خواهد شد.در آموزه مهدویت امکان تحقق خوشبختی و عصر طلایی زندگی نه تنها در ابتدا یا انتهای تاریخ، که در هر برهه از آن میسر است.نه جست و جوی بهشت گمشده باستانی و نه ساختن رویایی آرمانشهر خیالی آینده در نگاه اسلامی توصیه نمی شود؛ این انسان است که می تواند و باید با استعانت از هدایت الهی که در قالب پیامبران و حجت های خداوند تبلور می یابد، به سامان دهی زندگی خود در هر زمان بپردازد.با این وصف کامل ترین شکل حیات و زرین ترین چهره زندگی در زمانی محقق خواهد شد که حجت خداوند و جانشین او در زمین، زمام امور را به دست گیرد و زندگی را سامان بخشد،البته بدیهی است که انتظار تحقق چنین وضعیتی به معنای تعطیل زندگی نیست.
آنچه که نگاه اسلامی درباره عصرایده آل زندگی را از نگاه های سنتی و مدرن جدا می کند،راهبرد اساسی آن در شیوه زیست بشر است.بر این اساس، انسان نباید در حسرت بهشت از دست رفته، به سوگواری صرف بپردازد و از اقدام و عمل رویگردان شود و نه آنکه طاقت از کف داده و دست به کار برپایی بهشت شود که از عهده او خارج است و تنها با خواست و اراده حکیمانه خداوند محقق می شود.انسان مسلمان با زمینه سازی برای عصر طلایی حیات به استقبال اراده الهی می رود.
نکته
*اتوپیاهای مدرن
طرح واره هایی که افرادی از جمله توماس مور، فرانسیس بیکن، کندروسه و کامپانلا از آینده روشن بشری به دست داده اند، با آنچه که پیش از این در سپهر سنتی و در عرصه های یونانی، هندی و مسیحی ابراز می شد، یکسان نبود.در هر یک از این طرح ها انسان درغیاب خداوند و قوای آسمانی به عنوان مالک و حاکم طبیعت معرفی می شد که توانسته بود علاوه بر کشف و استخراج ظرفیت ها و استعدادهای طبیعی و کنترل و بهره وری آنها به بنای جامعه ای دست یازد که عاری از هر گونه ظلم ، فساد، بی نظمی و قانون گریزی باشد.این تصاویر جدید از زندگی ایده آل بشری بر قدرت نامحدود عقل بشری و نیروی کار و خلاقیت انسان تأکید می کردند و نسبت به هر عاملی که بر سر راه اعمال اراده انسانی مقابله کرده یا تأخیر بوجود آورد،موضع منفی می گرفتند.اتوپیاها بعدها در قالب ایدئولوژی های مدرن ادامه یافتند و در چهرههایی همچون کمونیسم،فاشیسم و لیبرالیسم ظاهر شدند که هر یک از آنها قصد این داشتند که جهان را مطابق با طرح خود تغییر دهند و از نو بسازند که البته این تلاشها و پیامدهای آن تاکنون ادامه یافته است.
منبع:نشریه آیه، ویژه نامه دین و فرهنگ.
بشارت به منجی موعود در دین یهود و مسیح
نویسنده: علی سرائی
در کتاب تورات حضرت موسی (ع) و کتاب زبور حضرت داود (ع) از کتب آسمانی عهد عتیق که هم اکنون در دست اهل کتاب و مورد قبول آنهاست، بشارات زیادی در باره ی ظهور مصلح آخرالزمان آمده است.
در کتاب «اشعیای نبی» فصل 11، بندهای 1-10 آمده است:
و نهالی از تنهی یسی (1) بیرون آمده، شاخه ای از ریشههایش خواهد شکفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت... مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین، به راستی حکم خواهد نمود... کمربند کمرش عدالت خواهد بود و کمربند میانش امانت... گرگ با بره سکونت خواهد نمود و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید.
و گوساله و شیر با هم، و طفل کوچکی آنها را خواهد راند... در تمامی کوه مقدس من، ضرر و فسادی نخواهند کرد، زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد شد.
در کتاب «حجّی نبی» فصل 2، بندهای 6-9 آمده:
یَهُوه صبایوت چنین میگوید: یک دفعهی دیگر آسمانها و زمین و دریا و خشکی را متزلزل خواهم ساخت و تمامی امتها را متزلزل خواهم ساخت و فضیلت جمع امتها خواهد آمد... این خانه را از جلال خود پر خواهم ساخت.
در کتاب «دانیال نبی» فصل 12، بندهای 1-12 آمده است:
... امیر عظیمی که بریا پسران قوم تو ایستادهی قائم است، خواهد برخاست... بسیاری از آنان که در خاک خوابیدهاند، بیدار خواهند شد...
در بخش سفر پیدایش توران چنین آمده:
عصای قدرت و سلطنت از یهود دور نخواهد شد... تا «شیلو» بیاید و او را اطاعت امت خواهد بود.
در کتاب «حبقوق نبی» فصل 2، بندهای 3-5 آمده است:
اگر چه تأخیر نماید، برایش منتظر باش، زیرا که البته خواهد آمد و درنگ نخواهد نمود... بلکه جمیع امتها را نزد خود جمع میکند و تمامی قومها را برای خویشتن فراهم میآورد.
در کتاب «صفنیای نبی» فصل 3، بندهای 8 و 9 آمده:
خداوند میگوید برای من منتظر باشید زیرا قصهی من بر این است که امتها را جمع نمایم و ممالک را فراهم آورم و در آن زمان پاک، به امتها باز خواهم داد تا جمیع ایشان اسم یَهُوه (خدا) را بخوانند و به یک دل او را عبادت نمایند.
در 35 بخش از مزامیر 150 گانه کتاب زبور حضرت داود (ع)، اشاره ای به ظهور مبارک منجی موعود و نویدهایی از پیروزی صالحان بر شریران و تشکیل حکومت واحد جهانی و تبدیل ادیان و مذاهب مختلف به یک دین محکم و آیین جاوید، موجود است.
مزبور 37، بند 9-12 و 17-18:
... شریران منقطع میشوند و اما منتظران خداوند، وارث زمین خواهند شد، بعد از اندک زمانی شریر نخواهد بود و حلیمان وارث زمین خواهند شد... و میراث آنها خواهد بود تا ابدالابد.
مزبور 72، بندهای 2 و 4 و 7 و 8:
... و او قوم تو را به عدالت داوری خواهد نمود و مساکین تو را انصاف، و فرزندان فقیر را نجات خواهد داد و ظالمان را زبون خواهد ساخت. در زمان او صالحان خواهند شکفت و وفور سلامتی خواهد بود و حکم رانی خواهد کرد از دریا تا دریا و از نهر تا اقصای جهان.
مزبور 72، بندهای 11-13:
جمیع سلاطین او را تعظیم خواهند کرد و جمیع امتها او را بندگی خواهند نمود. زیرا چون مسکین استغاثه کند، او را رهایی بخشد و جانهای مساکین را نجات خواهد داد.
مزبور 772، بندهای 17 و 19:
... اسم او تا ابد بماند، اسمش چون آفتاب باقی بماند، در او مردمان برکت خواهند یافت و تمامی قبایل او را خجسته خواهند گفت، و نام مجید او تا ابد مبارک باد و تمامی زمین از جلالش پر شود.
مسیحیان و بشارت به منجی موعود در اناجیل چهارگانه
در جای جای کتابهای اناجیل چهارگانه (انجیل متی، انجیل لوقا، انجیل مرقس و انجیل یوحنا) بشارات مختلقی پیرامون منجی موعود و خصوصیاتش آمده است، به خصوص بخش مکاشفهی یوحنا که تصویری از آینده و وقایع آخرالزمان را ارائه میدهد که هم اکنون سرلوحهی برنامه ریزیهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... برخی کشورهای مسیحی شده است.
حضرت مسیح (ع) در آخرین روزهای زندگی خویش، به یاران و شاگردان خود توصیهها و سفارشهای بسیاری دربارهی بازگشت خود به زمین نموده و آنان را در انتظار گذارده و امر به بیداری و آمادگی نموده است.
انجیل لوقا، فصل 12، بندهای 35-36:
کمرهای خود را بسته، چراغهای خود را افروخته بدارید و شما مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را میکشند که چه وقت از عروسی مراجعت کند، تا هر وقت آید و در را بکوبد، بی درنگ برای او باز کنند. پس شما نیز مستعد باشید، زیرا در ساعتی که گمان نمیبرید، پسر انسان میآید.
انجیل متی، فصل 24، بندهای 27 و 30 و 35-36 و 45:
هم چنان که برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر میشود، پسر انسان نیز چنین خواهد بود...، آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدید گردد و در آن وقت جمیع طوایف زمین سینه زنی کنند و پسر انسان را ببینند که بر ابرهای آسمان با قوت و جلال عظیم میآید...
آسمان و زمین زایل خواهد شد، اما سخن من هرگز زایل نخواهد شد، اما از آن روز و ساعت هیچ کس اطلاع ندارد حتی ملائکه آسمان... لهذا شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتی که گمان نبرید پسر انسان میآید.
انجیل مرقس، فضل 13، بندهای 24-36:
.... از آن روز و ساعت، غیر از پدر، هیچ کس اطلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم، پس بر حذر و بیدار شده دعا کنید زیرا نمیدانید آن وقت کی شود...
... پس بیدار باشید، زیرا نمیدانید در چه وقت صاحب خانه میآید، در شام یا نصف شب یا بانگ خروس یا صبح. مبادا ناگهان آمده و شما را خفته یابد.
انجیل یوحنا، فصل 12، بندهای 27-29:
... و به او قدرت بخشیده است که داوری هم بکند، زیرا پسر انسان است و از این تعجب مکنید، زیرا ساعتی میآید که در آن جمیع کسانی که در قبور هستند آواز او را خواهند شنید و بیرون خواهند آمد، هر که اعمال نیکو کرد برای قیامت حیات و هر که اعمال بد کرد به جهت قیامت داوری.
مکاشفه یوحنا، فصل 12، بندهای 1-5:
و علامتی عظیم در آسمان ظاهر شد، زنی که آفتاب را در بر دارد، ماه زیر پاهایش و بر سرش تاجی از دوازده ستاره است و آبستن بوده، از درد ناله و از عذاب زاییدن فریاد برمی آورد... پس پسر نرینه را زایید که همه امتهای زمین را به عصای آهنین حکم رانی خواهد کرد و فرزندش به نزد خدا و تخت او ربوده شد...
رسالهی پولس به رومیان، فصل 14، بند 12:
... و آن که برای حکم رانی امتها مبعوث شود، امید امتها بر وی خواهد بود.
کتاب اعمال رسولان، فصل 1، بندهای 9-11:
... همین عیسی که از نزد شما به آسمان بالا برده شد، باز خواهد آمد، به همان طوری که او را به سوی آسمان روانه دیدید.
پی نوشت ها :
10. بنا به نوشته کتاب «قاموس مقدس» صفحه 951، «یسی» به معنی «قوی» از نامهای پدر حضرت داود (ع) است.
منبع: سرائی، علی؛ (1387) بشارت به منجی موعود: نگرشی تحقیقی پیرامون عقاید ملل، اقوام و ادیان جهان دربارهی منجی آخرالزمان (عج)، تهران، موعود عصر، چاپ سوم.
انتظار و اعتقاد به منجی
نویسنده: علی سرائی
انتظار در لغت به معنی چشم داشت و چشم به راه بودن و نوعی امید به آینده داشتن است. نتیجه ای که از معنای لغوی «انتظار» به دست میآید این است که اگر کسی کار خیر و شایسته ای انجام داده، منتظر است تا روزی فرا رسد و پاداش کار خیرش را دریافت کند و اگر کسی عمل زشت و ناهنجاری انجام داده، منتظر کیفر آن است.
انتظار در اسلام- به ویژه مذهب تشیع- عبارت است از ایمان استوار بر امامت و ولایت حضرت ولی عصر (عج) و امید به ظهور مبارک آن حجت الهی و آغاز حکومت صالحان.
انتظار فرج در اسلام، در واقع نوعی آمادگی است، آمادگی برای پاک شدن و پاک زیستن، آمادگی برای حرکتی مستمر و دائم، توأم با خودسازی و دگرسازی و زمینه سازی و سرانجام، آمادگی برای شرکت در نهضت عظیم حضرت مهدی (عج) که آغاز آن ظهور حضرت و پایان آن، شکست تاریکی و ظلم و نتیجهی آن، برپایی حکومت عدل الهی است.
انتظار ظهور منجی موعود یک عقیدهی عمومی و مشترک است و اختصاص به یک قوم و ملت و دین ندارد. ادیان و مذهب گوناگون که در جهان حکومت میکنند، عموماً ظهور او را خبر دادهاند، اگر چه در اسم او اختلاف دارند.
اعتقاد به منجی و موعود جهانی یک اشتیاق و میل باطنی است، اسلام و ادیان دیگر نیز، با وعدهی ظهور منجی بزرگ، این خواسته و شوق درونی را بی پاسخ نگذاشته و به نوعی این عطش را زنده و تازه نگه داشتهاند.
علی رغم تحریف کتابهای دینی ادیان گذشته، در بخشهای زیادی از آنها، به نمونههایی از نویدهایی که توسط انبیای الهی (ع) به تمام امتهایشان رسیده است؛ برمی خوریم.
در کتب عهد عتیق (تورات و ملحقات آن، زیور حضرت داود) و کتب عهد جدید (اناجیل چهارگانه و ملحقات آن) و کتابهای مقدس آیینهای زرتشت، بودا، هند و... که رهبران آنها خود را پیامبر آسمانی معرفی کردهاند، مباحث زیادی در زمینهی منجی موعود جهان بیان شده است، که در جای خود خواهد آمد.
همواره آشفتگی اوضاع و ناامنی حاصل از فشار و تبعیض و ستم در جامعه، عقیده به ظهور منجی بزرگ جهان را تشدید نموده است. این شوق و انتظار دیرینه در لحظات فشار و اختناق تبدیل به التهاب سوزان و نیاز شدید میشود که خرمن اشتیاق مردم را برای ظهور مهدی موعود (ع) شعله ور میسازد.
در همین راستا هر دین و مذهبی با الهام گرفتن از سخنان انبیا و کتب آسمانی خود، دم از حکومت واحد جهانی میزند و معتقد است که فردی مصلح خواهد آمد و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد، چنانچه پر از ظلم و جور شده باشد.
البته این، بدین معنا نیست که ما در مقابل ظلم، ستم، بی عدالتی و... سکوت اختیار کنیم تا در امر ظهور تعجیل شود، بلکه هر فردی باید نسبت به خود و جامعه احساس مسئولیت نموده و شرایطی را در جامعه فراهم کند که در شأن ظهور وجود مقدس قطب عالم امکان، حضرت بقیه الله الأعظم، ارواحنا له الفداه، باشد، درست همان گونه که وقتی ما میزبان مهمانی هستیم، از قبل خانه یا محل پذیرایی را میآراییم و خود را نیز پاکیزه و آراسته نموده و به انتظار حضور مهمان مینشینیم. حال اگر آن مهمان خود صاحب خانهی اصلی باشد، اوج این مهیا نمودن و آراستگی برای او چه زیباست.
سرانجام، ادارهی جهان در دستان با کفایت صالحترین فرد بشر قرار خواهد گرفت، او جهان را از تاریکی، فقر، جهل و ظلم رهایی میبخشد و حکومت واحد جهانی را براساس مساوات و عدالت استوار میسازد.
منجی موعود در عقاید اقوم و ملل جهان
با بررسی افکار و عقاید ملل جهان مانند: مصر باستان، هند، یونان و ایران و نگاهی به افسانه های دیگر اقوام مختلف، این حقیقت به خوبی نمایان است که همه در انتظار مصلح موعود به سر بردهاند.
ایرانیان باستان معتقد بودند که:
«گزراسپه» قهرمان تاریخی آنان زنده است و در کابل خوابیده و صد هزار فرشته از او نگهبانی میکنند، تا روزی که بیدار شود و قیام کند و جهان را اصلاح نماید.
گروهی دیگر از ایرانیان میپنداشتند که «کیخسرو» پس از استوار ساختن شالودهی فرمانروایی، دیهیم پادشاهی را به فرزند خود داد و به کوهستان رفته و در آنجا آرمیده است، تا روزی که ظاهر شود و اهریمن را از گیتی برهاند.
زرتشتیان اعتقاد دارند که:
«سوشیانس»، دین را در جهان رواج میدهد، فقر و تنگدستی را ریشه کن میسازد، ایزدان را از دست اهریمن نجات داده، مردم جهان را هم فکر و هم گفتار و هم کردار میکند.
مجوسیها:
به زنده بودن و بازگشت «هوشیدر» اعتقاد راسخ دارند.
یهودیان معتقدند که:
در آخرالزمان «ماشح» ظهور میکند و تا ابد الاباد در جهان حکومت میکند.
مسحیان نیز معتقدند که:
«مسیح» در آخرالزمان دوباره ظهور خواهد کرد.
برهمائیان:
از دیر زمانی به این معتقدند که در آخرالزمان «ویشنو» ظهور مینماید و بر اسب سفید، سوار میشود و شمشیر آتشین در دست گرفته و خلاف کاران را خواهد کشت و تمام مردم دنیا «برهمن» میشوند به این سعادت میرسند.
ملل و اقوام مختلف هند:
براساس کتابهای مقدس خود، در انتظار مصلحی هستند که ظهور خواهد کرد و حکومت واحد جهانی را تشکیل خواهد داد.
نصرانیان حبشی:
چشم به راه پادشاه خود «تئودور» موعود هستند.
گروهی از مصریان که در حدود 3000 سال پیش از میلاد مسیح در شهر «ممفیس» زندگی میکردند، معتقد بودند که:
سلطانی در آخرالزمان با نیروی غیبی بر جهان مسلط میشود. اختلاف طبقاتی را از بین میبرد و مردم را به آرامش و آسایش فرا میخواند.
گروهی دیگر از مصریان باستان عقیده داشتند که فرستادهی خدا در آخرالزمان در کنار پرستش گاه بزرگ خدا پدیدار گشته و جهان را تسخیر میکند.
چینیها معتقدند که:
«کریشنا» ظهور کرده و جهان را نجات میدهد.
بوداییها:
منتظر بازگشت «بودا» هستند.
اقوام آمریکایی مرکزی اعتقاد دارند که:
«کوتزلکوتل» نجات بخش جهان، پس از بروز حوادثی در جهان پیروز خواهد شد.
در میان قبایل سرخ پوست آمریکایی این عقیده شایع بوده که:
روزی «گرد» سرخ پوستان ظهور خواهد کرد و آنها را به بهشت زمین رهنمون خواهد شد.
اقوام اروپای مرکزی:
در انتظار ظهور «بوخص» میباشند.
نژاد ژرمن معتقد است که:
یک نفر فاتح از طوایف آنان قیام مینماید و ژرمنها را بر دنیا حاکم میکند.
نژاد اسلاو نیز معتقدند:
از مشرق زمین یک نفر برمی خیزد و تمام قبایل اسلام را متحد میسازد و آنها را بر دنیا مسلط میکند.
اسن ها معتقدند:
که پیشوایی در آخرالزمان ظهور کرده و دروازه های ملکوت آسمان را برای آدمیان خواهد گشود.
ساکنان جزایر انگلستان:
از چند قرن پیش آرزومند و منتظرند که «آرتور» روزی از جزیره «آوالون» ظهور نماید و نژاد ساکسون را بر دنیا غالب و سعادت جهان را نصیب آنها کند.
اسکاندیناویها معتقدند که:
برای مردم دنیا بلاهایی میرسد، جنگهای جهانی اقوام را نابود میسازد، آنگاه «اودین» با نیروی الهی ظهور کرده و بر همه چیره میشود.
سلت ها میگویند:
پس از بروز آشوبهایی در جهان، «بوریان بورویهیم» قیام کرده، دنیا را به تصرف خود در خواهد آورد.
اهالی صربستان:
انتظار ظهور «مارکو کرالیویج» را داشتهاند.
یونانیان معتقدند که:
«کالویبرگ» نجات دهندهی بزرگ، ظهور خواهد کرد و جهان را نجات خواهد داد.
اسپانیاییها:
منتظر منجی بزرگ خود «رودریک» هستند.
اسامی و القاب منجی موعود در کتب ادیان جهان
اسامی مبارک حضرت ولی عصر (عج) با الفاظ مختلفی در بسیاری از کتب مذهبی ادیان مختلف آمده است.
مرحوم حاج میرزا حسین طبرسی نوری- عالم کامل خبیر و محدث ناقد بصیر- در کتاب گران سنگ خود- «نجم الثاقب» - بالغ بر صد و هشتاد و دو نام برای آن حضرت ذکر نموده است که ما در این بخش، چهل نام و لقب آن جناب در دیگر مذاهب را به اختصار میآوریم.
البته در کتاب «نورالانوار» که به قلم محمدمهدی باقری است، تمامی صد و هشتاد و دو نام و القاب آن حضرت به همراه معانیشان به تفصیل آمده است و خوانندهی محترم برای مطالعهی بیشتر میتواند به آن مراجعه نماید.
صاحب: در صحف حضرت ابراهیم(ع)
قائم: در زبور حضرت داود (ع)، مزبور سیزدهم
قیدموا: در تورات به لغت ترکوم
ماشیح (مهدی بزرگ): در تورات عبرانی
مهمید آخر: در انجیل
سروش ایزد: در زمزم زرتشت
بهرام: در کتاب ابستاق زند و پازند
لندیطارا: در هزارنامه هندویان
شماطیل: در کتاب ارماتش
خوراند: در کتاب جاویدان
خجسته: در کندرال فرنگیان
خسرو: در کتاب جاودان از کتب قدیمی مجوس
میزان الحق: در کتاب اثری پیغمبر (از انبیای بنی اسرائیل)
پرویز: در کتاب برزین آذر فارسیان
فردوس اکبر: در کتاب قبروس رومیان
کلمه الحق: در صحیفه آسمانی
صمصام الاکبر: در کتاب کندرال
بقیه الله: در کتاب دوهر
قاطع: در کتاب قنطره
منصور: در کتاب دید براهمه (از کتب مذهبی براهمائیان هندی)
ایستاده: در کتاب شاکمونی (از کتب مقدسه هندیان)
ویشنو: در کتاب ریگ ودا و اوپانیشاد (از کتب مذهبی هندوها)
فرخنده: در کتاب وشن جوک (از کتب مذهبی هندیان)
راهنما: در کتاب پاتیکل (از کتاب مقدسه هندیان)
پسر انسان: در کتب عهد جدید (اناجیل چهارگانه و ملحقات آن)
سوشیانس: در کتاب زند و هومومن یس و جاماسب نامه (از کتب مذهبی زرتشتیان)
فرخنده: در کتاب اشعیای نبی (از انبیای بنی اسرائیل)
خرد شهر ایزد: در کتاب شابوهرگان (کتاب مقدس مانویه)
شیلو: در کتاب تورات، سفر پیدایش به نقل از کشکول شیخ بهائی، نام آن جناب در نزد فارسیان است.
بنده ایزدان: در کتاب ایستاع (از کتب دینی قدیمه فارسی)
پرویز: در کتاب برزین فارسیان
افریس: در کتاب مارقین
فیروز: در کتاب فرهنگ الامان
کوکما: در کتاب نجتا
لسان الصدق: در کتاب صحیفه پیامبران
مسیح الزمان: در کتاب فرنگیان
واقیذ: در کتب سماویه
هوه ل: یکی دیگر از القاب حضرت در کتاب توران
کی قباد: در نزد مجوس و گبریان عجم
پی نوشت ها :
1. شیعه در اسلام، علامه طباطبایی، ص 220
منبع: سرائی، علی؛ (1387) بشارت به منجی موعود: نگرشی تحقیقی پیرامون عقاید ملل، اقوام و ادیان جهان دربارهی منجی آخرالزمان (عج)، تهران، موعود عصر، چاپ سوم.
اگر از من سنی، سؤال شود
گفتاری از مولوی شهید دکتر سید محمد شیخ الاسلام
اشاره:
دکتر سید محمد شیخ الاسلام کردستانی، از علمای اهل سنت و مفتی برجسته شافعی، دبیر شورای افتای کردستان، منتخب اول مردم استان در مجلس خبرگان رهبری و عضو شورای عالی مجمع تقریب بین مذاهب اسلامی بود. نسبش به سید محمد زاهد، مشهور به پیر خضر از نسل امام موسی (ع) می رسید، مادرش از سادات حسنی عراق بود و خود، بارها با فخر و مباهات از نسب و سیادتش سخن می گفت.
شیخ الاسلام، علاوه بر درک محضر علمی پدر، از مجلس درس و بحث «ملا باقر مدرس بالک»، « ملا عبدالکریم مدرس مشهور اربیل و دیگر علمای برجسته کرکوک، مریوان، موصل و سایر شهرهای عراق بهره برد و بیش از پنجاه سال به امر تدریس و تبلیغ آموزه های دینی، مشغول و علاوه بر عضویت در هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی سنندج، عهده دار امامت جماعت مسجد سید قطب این شهرستان نیز بود. وی در سال 1388 توسط وهابی ان کوردل به شهادت رسید. متن زیر بخشی از اعتقادات اهل سنت در مورد امام زمان (عج) از زبان ایشان است.
1- ولادت امام زمان (عج)
هر چند مایل نیستم در مورد مسائل اخلاقی بحث کنم، ولی در مورد تولد ایشان، اکثر علمای اهل سنت معتقد هستند که حضرت مهدی به دنیا نیامده است. شخص بنده به این معتقدم که مسئله مهم در بحث مهدویت، ولادت نیست؛ بلکه مسئله مهم «ظهور» آن حضرت است. حال اگر عده ای از مسلمین معتقد باشند که حضرت مهدی (عج) فرزند بلافصل حضرت امام حسن عسکری (ع) است، چه مشکلی پیش می آید؟! اگر این مسئله تحقق خارجی پیدا کرده باشد، نه مشکل عقلی پیش خواهد آمد و نه امر محالی رخ داده است و حتی به اصول اعتقادی اهل سنت نیز ضربه ای نمی زند.
2- اعتقاد به امام زمان (عج)
ما کتاب «شرح عقاید ملاسعد تفتازانی» را به عنوان اولین کتاب درسی کلامی خود می خوانیم که متن آن از «عمر نسفی» و شرحش از «ملاسعد» است. ملاسعد، مسئله حضرت مهدی (عج) و مسئله حضرت عیسی (ع) را به خوبی می آورد.
یکی از اعتقادات همه طلاب دینی ما در علم کلام، آمدن حضرت مهدی (عج) است و این آثار را برای ایشان معتقدیم که جامعه بشری را نجات می دهد. اگر از من که سنی هستم، سؤال شود که آیا شما معتقدید که حضرت مهدی (عج) می آید؟ می گویم: بله!
وقتی این سؤال از یک بازاری پرسیده شود هم می گوید: بله. ولی چنین نیست که مثلاً سالی یک مرتبه، جشن ولادت آن حضرت را در ایامی خاص بگیریم؛ چون ما اهل سنت معتقد به متولد شدن ایشان نیستیم؛ اگر چه معتقد به ظهور حضرت در آینده هستیم.
3- نسب امام زمان (عج)
ما معتقدیم که قطعاً در یک مقطع زمانی، شخصی به نام «محمد» از تبار حضرت فاطمه زهرا (س) ظهور خواهد کرد. برخی معتقدند که موعود از نسل امام حسن مجتبی (ع) است و بعضی تصریح می کنند که از نسل امام حسین (ع) است! البته از نسل امام حسن (ع) یا امام حسین (ع) بودن حضرت، برای شخص بنده و برای دنیای اسلام زیاد مهم نیست؛ بلکه مهم، کارهایی است که ایشان، هنگام ظهور و بعد از آن انجام می دهند و اینکه آثار رسالت حضرت رسول اعظم (ص) به وسیله ایشان مجدداً احیا می شود و دنیا، ان شاء الله، مملو از برکات اسلام ناب محمدی خواهد شد. اگر حضرت مهدی (عج) ان شاء الله آمد و بنده به ایشان عرض کردم که ما اختلاف داشتیم که حضرت عالی فرزند کدام بزرگوار هستید، قطعاً ایشان می فرماید که آنچه مهم است قیام و یاری کردن من است، بیایید پشت سر من و در قیام شرکت کنید.
4- وظیفه مسلمانان در عصر غیبت
وظیفه قطعی کنونی ما، احیای دو مکتب حضرت رسول اعظم (ص) است: یکی مکتب اعتقادی آن حضرت؛ یعنی 13 سال تلاش در مکه و دیگری مکتب عملی آن حضرت، یعنی مجاهدت 10 ساله در مدینه، پیغمبر بزرگوار ما در خلال سیزده سال حضور در مکه کارش انسان سازی، نشر توحید و مبارزه با شرک و کفر بود. ایشان برنامه انسان سازی داشت. کار علمای اسلام در شرایط فعلی هم حفظ این دو مکتب است؛ یعنی حفظ اعتقادات توحیدی مردم و انجام شعائر مذهبی. پس ما نباید دست روی دست بگذاریم و بگوییم حضرت مهدی تشریف می آورد و خود هر دو مکتب رسول الله (ص) را احیا می کند! ما باید وظیفه خود را انجام دهیم، چون ممکن است خدای نکرده حضرت به این زودی تشریف نیاورد؛ زیرا ظهور ایشان دست کسی نیست؛ همچنان که رسالت هیچ پیغمبری دست انسان نبوده است.
5- آثار اعتقاد به منجی در زندگی مردم عصر حاضر، مخصوصاً مسلمانان
وقتی کلمه «منجی» مطرح می شود، باید قید «بعد از رسول الله» را اضافه کرد؛ چون منجی مطلق بشریت، یقیناً حضرت رسول اعظم (ص) است و کسانی که پس از ایشان می آیند و ما هم به درستی، ایشان را منجی می دانیم، به این خاطر است که این بزرگواران، به لحاظ اعتقاد و عمل در خط حضرت رسول (ص) گام بر می دارند. علاوه بر آن، ایمان به منجی و ایمان به این مسئله که در آخر الزمان کسی می آید که مکتب اعتقادی و عملی رسول الله (ص) را زنده و احیا می کند و با ظلم و ظالمین مبارزه می نماید، یک قوت قلبی برای مسلمانان است. به عبارتی دیگر، اعتقاد به منجی، آثار یأس را از زندگی مسلمین می زداید. به عقیده من، ایمان به منجی- برخلاف اینکه بعضی ها به اشتباه یا شیطنت می گویند این مسئله ما را به رکود و انزوا می کشاند - امید را در قلب های ما می پروراند تا خوب بدانیم که همیشه پشت سر اسلام و قرآن کسی هست که آن را زنده و پرچم اسلام را همواره بر افراشته نگه می دارد.
6- گستره قیام حضرت مهدی (عج)
گستره عدالت مهدوی، محدودیت جغرافیایی ندارد. مغرب و مشرق و جنوب و شمال، تحت رایت محمد المصطفی (ص) در می آید؛ این را احادیث به ما می گویند. ما اکنون بلادی داریم که زیر پرچم مسیحیت است، مناطقی زیر پرچم یهودیت است، ذوق و عقل و نقل به من می گویند وقتی حضرت مهدی (عج) بیاید، ان شاء الله، تمام جامعه بشری زیر پرچم اسلام قرار می گیرند. در روایات آمده است که تمام زمین، زیر پرچم عدل او می رود، نه بخشی از کره زمین.
7- وظیفه مسلمانان در عصر غیبت
وظیفه قطعی کنونی ما، احیای دو مکتب حضرت رسول اعظم(ص) است: یکی مکتب اعتقادی آن حضرت؛ یعنی 13 سال تلاش در مکه و دیگری مکتب عملی آن حضرت؛ یعنی مجاهدت 10 ساله در مدینه. پیغمبر بزرگوار ما در خلال سیزده سال حضور در مکه کارش انسان سازی، نشر توحید و مبارزه با شرک و کفر بود. ایشان برنامه انسان سازی داشت. کار علمای اسلام در شرایط فعلی هم حفظ این دو مکتب است؛ یعنی حفظ اعتقادات توحیدی مردم و انجام شعائر مذهبی. پس ما نباید دست روی دست بگذاریم و بگوییم حضرت مهدی تشریف می آورد و خود هر دو مکتب رسول الله (ص) را احیا می کند! ما باید وظیفه خود را انجام دهیم، چون ممکن است خدای نکرده حضرت به این زودی تشریف نیاورد؛ زیرا ظهور ایشان دست کسی نیست؛ همچنان که رسالت هیچ پیغمبری دست انسان نبوده است.
8- شرایط و اوضاع زمان ظهور
در کتاب «حواشی شرح عقاید ملا سعد تفتازانی» آمده است که محل ظهور حضرت مهدی (عج) «عرفات» می باشد. همو می گوید: « دنیا پر از گناه، تعدی، تجاوز، بی تعهدی و بی ایمانی می شود تا راه برای ظهور آن حضرت باز شود.» وقتی ما به تاریخ نگاه می کنیم، می بینیم اصولاً ظهور هر پیغمبری در زمانی بوده است که بی دینی و لاابالی زیاد شده بود. مثل قوم لوط، قوم عاد، قوم حضرت ابراهیم، قوم حضرت محمد (ص) ظهور همه این پیامبران در زمانی صورت پذیرفت که توده مردم از خط خدا پرستی خارج شده بودند. ذوق، این چنین حکم می کند که ظهور حضرت مهدی (عج) هم، در زمانی است که مردم برخلاف فطرت خود عمل می کنند و ارتباطشان با خدا و رسول الله (ص) تقریباً قطع می شود.
9 -چگونگی قیام حضرت
اگر چه زمان دقیق ظهور، در روایات ما مشخص نیست، اما مشهور است اشخاصی که محضر مبارک ایشان هستند، به تعداد اصحاب بدر یعنی سیصد و سیزده نفر می باشند. 313 نفر در مقابل این همه تکنولوژی هسته ای و وسایل پیشرفته نظامی چه کار می توانند بکنند؟ برخی معتقدند مسئله جنگ، یک کمک الهی است که باعث می شود آن حضرت بر تمام امکاناتی که در آن زمان موجود است پیروز شود؛ حالا چطوری، نمی دانیم. برخی دیگر نیز معتقدند خداوند متعال، قلب مردم را متوجه حضرت می کند، یعنی کسانی که آن همه امکانات در اختیار دارند عاشق حضرت می شوند، من نمی توانم قبول کنم که برای تحقق حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) نظام علیت و معلولیت از بین برود؛ چون نظام علی و معلولی هیچ پیغمبری به هم نخورده؛ هم چنان که در تاریخ داریم که به دندان پیغمبر سنگ زدند و دندان مبارک ایشان را شکستند! شمشیری بر فرق حضرت علی (ع) کردند و حضرت را به شهادت رساندند! بنده معتقدم در هنگام ظهور، قلب مردم را متوجه آن حضرت می کند.
منبع:نشریه امان، شماره 36.
مسیحیان و بشارت به منجی موعود در اناجیل چهارگانه
نویسنده:علی سرائی
در جای جای کتاب های اناجیل چهارگانه (انجیل متی، انجیل لوقا، انجیل مرقس، و انجیل یوحنا ) بشارات مختلفی درباره ی منجی موعود و خصوصیاتش آمده است؛ به خصوص بخش «مکاشفه ی یوحنا» که تصویری از آینده و وقایع آخر الزمان را ارائه می دهد که هم اکنون سر لوحه ی برنامه ریزی های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... برخی کشورهای مسیحی شده است.
حضرت مسیح (ع) در آخرین روزهای زندگی خویش، به یاران و شاگردان خود توصیه ها و سفارش های بسیاری درباره ی بازگشت خود به زمین نموده و آنان را در انتظار گذارده و امر به بیداری و آمادگی نموده است.
در میان مسیحیان چهار «انجیل» منتشر شده و رایج است که هر کدام نسبت به دیگری تفاوت هایی دارد. اسامی آن ها عبارتند از :
«انجیل لوقا» فصل 12، بندهای 35 -36 :
«کمرهای خود را بسته، چراغ های خود را روشن نگه دارید و مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را می کشند که چه زمانی از جشن بزرگ مراجعت کند؛ تا هر وقت آید و در را بکوبد، بی درنگ برای او باز کنند. پس شما نیز آماده باشید؛ زیرا در ساعتی که گمان نمی برید، پسر انسان می آید ».
«انجیل متی »، فصل 24، بندهای 27 و 30 و 35 - 36 و 45 :
«هم چنان که برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر می شود، پسر انسان نیز چنین خواهد بود...، آن گاه علامت پسر انسان در آسمان آشکارگردد و در آن وقت همه ی طوایف زمین، سینه زنی کنند و پسر انسان را ببینند که بر ابرهای آسمان با قوت و جلال عظیم می آید...
آسمان و زمین زایل خواهد شد، اما سخن من هرگز زایل نخواهد شد. اما از آن روز و ساعت هیچ کس اطلاع ندارد؛ حتی ملائکه ی آسمان... برای همین شما نیز حاضرباشید، زیرا در ساعتی که گمان نمی برید پسر انسان می آید ».
«انجیل مرقس »، فصل 13، بندهای 24 -36 :
«... از آن روز و ساعت، غیر از پدر، هیچ کس اطلاع ندارد؛ نه فرشتگان آسمان و نه پسر. پس بیدار شده دعا کنید؛ زیرا نمی دانید آن وقت کی می آید...
... پس بیدار باشید؛ زیرا نمی دانید در چه وقت صاحب خانه می آید؛ در شام یا نصف شب با بانگ خروس یا صبح. مبادا ناگهان آمده و شما در خواب باشید ».
« انجیل یوحنا »، فصل 12، بندهای 27 - 29 :
«... و به او قدرت بخشیده است که داوری هم بکند، زیرا پسر انسان است و از این تعجب می کنید، زیرا ساعتی می آید که در آن جمیع کسانی که در قبور هستند آواز او را خواهند شنید و بیرون خواهند آمد. هر که اعمال نیکو کرد، برای قیامت حیات و هر که اعمال بد کرد برای قیامت داوری ».
«مکاشفه ی یوحنا »، فصل 12 بندهای 1 - 5 :
«و علامتی عظیم در آسمان ظاهر شد؛ زنی که آفتاب را در بر دارد، ماه، زیر پاهایش و بر سرش تاجی از دوازده ستاره است و آبستن بوده، از درد، ناله و از عذاب زاییدن فریاد بر می آورد... پس پسر نرینه را زایید که همه ی امت های زمین را به عصای آهنین، حکم رانی خواهد کرد و فرزندش به نزد خدا و تخت او ربوده شد... »
«رساله ی پولس » به رومیان، فصل 15، بند 12 :
«... و آن که برای حکم رانی امت ها بر وی خواهد بود ».
«کتاب اعمال رسولان »، فصل 1، بندهای 9 - 11 :
«... همین عیسی (ع) که از نزد شما به آسمان بالا برده شد، بازخواهد آمد. همان طوری که او را به سوی آسمان روانه دیدید ».
منبع:نشریه موعود نوجوان، شماره 26.
آموزه مهدویت یا محوری برای نزدیکی ادیان
عصری که انسان ها چشم به راه منجی دوخته اند و خواسته یا ناخواسته از اعماق وجود خود حضور شخصی را با ویژهگی های الهی در حکومت جهانی خالی می بینند، بهترین زمان برای تبیین تفکر مهدوی با ذوق و منطق اسلامی می باشد که نه تنها باعث آرامش دل ها خواهد بود بلکه گرایش مردم را به این تفکر ناب و پاک بیش از پیش خواهد کرد.
به طور مسلم هر دین و آیینی برای اینکه نام دین و آیین بر آن صدق کند باید از یک سلسله باورها و دستورات برخوردار باشد که با عدم وجود آنها صدق دین و یا آیین برآن بی معنی خواهد بود. نکته دیگر اینکه آنچه باعث دوری و افتراق این ادیان از یکدیگر نیز می شود همین باورها و یا دستورات آن ها می باشد. اختلافاتی که در بسیاری از موارد موجب درگیری های شدید فکری و عملی بین پیروان آن ها بوده است. در دورانی که انسان ها نیاز به امنیت، برابری، برادری و حداقل عدم برخورد های خشن با یکدیگر می باشند نباید صرفا به دنبال اختلافات گشت چرا که به نظر می رسد راه حل بسیاری از مشکلات جوامع بشری در پیدا کردن نقاط مشترک می باشد. نقاطی که با فرض اشتراک آن ها گفتگوی از آن ها و فهم سخن دیگران را نسبت به بسیاری از مسائل روشن خواهد کرد.
اندیشه ظهور منجی و اعتقاد به آن یکی از نقاطی است که می توان به جرات گفت تقریبا تمام ادیان آسمانی و آیین های زمینی در این رابطه با یکدیگر اشتراک دارند هرچند جزئیات آن در بین آن ها مختلف می باشد.
عصری که انسان ها چشم به راه منجی دوخته اند و خواسته یا ناخواسته از اعماق وجود خود حضور شخصی را با ویژهگی های الهی در حکومت جهانی خالی می بینند، بهترین زمان برای تبیین تفکر مهدوی با ذوق و منطق اسلامی می باشد که نه تنها باعث آرامش دل ها خواهد بود بلکه گرایش مردم را به این تفکر ناب و پاک بیش از پیش خواهد کرد.
در بیشتر ادیان و مذاهب جهان، از مصلحی سخن به میان آمده که در آخرالزَّمان ظهور کرده و به جنایتها و خیانتها خاتمه خواهد داد و شالودة حکومت واحد جهانی را بر اساس عدالت و آزادی واقعی، بنیان خواهد نهاد. تمامی پیامبران و سفیران الهی نیز در این زمینه به مردمِ با ایمان جهان، نویدهایی داده اند. پیروان ادیان و مذاهب گوناگون، درباره نام آن بزرگوار با هم اختلاف نظر دارند. مسلمانان با ارائه کاملترین تصویر، او را با نام «مهدی موعود» میشناسند.
یکی از نویسندگان از این باور با عنوان « فوتوریسم» یاد کرده، مینویسد:
«فوتوریسم1؛ یعنی، اعتقاد به دوره آخرالزمان و انتظار ظهور منجی غیبی و مصلح جهانی و بزرگ، از جمله مسائلی است که در اصول عقاید ما، جای مهمّی را اشغال کرده است. فوتوریسم عقیدهای است که در کیشهای آسمانی زوراستریانیسم (مذهب زردشت) و جودائیسم (مذهب یهود) و سه مذهب عمدة مسیحیت (کاتولیک، پروتستان و ارتودکس) و به طور کلّی در میان مدعیان نبوّت، به مثابه یک اصل مسلم قبول شده و همگی به اتفاق، بشارت ظهور همچو مصلحی را داده اند...».1
دار مستتر در یکی از کنفرانس هایی که به مناسبت ظهور «مهدی متمهدی» در سودان در فوریه سال 1885 میلادی برگزار گردید، می گوید:
«می دانید که محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) چگونه شریعت خود را بنیان نهاد؟ وقتی که او ظهور کرد، در عربستان علاوه بر شرک ملی باستانی، سه دیانت بیگانه موجود بود: آیین یهود، دیانت عیسوی، کیش زردشت ... نکته مشترکی که در این سه دیانت یافت میشد، عبارت از اعتقاد به یک وجود فوق الطبیعه بود که بایستی در آخرالزمان ظهور کند و نظم و عدالت رفته را به جهان باز آرد و مقدمه خلود و سعادت دائم انسان را فراهم سازد».2
بر اساس تحقیقات پژوهشگران مسائل اسلامی، این عقیده پیوسته در میان بیشتر ملتها و پیروان ادیان بزرگ وجود داشته وحتی اقوام مختلف جهان ـ چون اسلاوها، ژرمنها، اسنها و سلتها ـ نیز معتقدند که سرانجام باید پیشوایی در آخرالزمان ظهور کند و بی عدالتی ها را از بین ببرد و حکومت واحد جهانی تشکیل داده، در بین مردم بر اساس عدالت و انصاف داوری کند.
در اینجا به برخی از آموزه های دین یهود اشاره می کنیم که بیان گر وجود این اعتقاد در کتاب های مقدس آنها می باشد:
الف) زبور داوود:
در زبور حضرت داود(ع) که تحت عنوان «مزامیر» در لابلای کتب «عهد عتیق» آمده، نویدهایی در باره ظهور حضرت مهدی(ع) به بیانهای گوناگون داده شده است و میتوان گفت: در هر بخشی از «زبور» اشارهای به ظهور مبارک آن حضرت، و نویدی از پیروزی صالحان بر شریران و تشکیل حکومت واحد جهانی و تبدیل ادیان و مذاهب مختلف به یک دین محکم و آیین جاوید و مستقیم، موجود است.
«زیرا که شریران منقطع میشوند. اما متوکلان به خداوند، ... متواضعان وارث زمین شده از کثرت سلامتی متلذذ خواهند شد. شریر به خلاف صادق افکار مذمومه مینماید، و دندانهای خویش را بر او میفشارد. خداوند به او متبسم است چون که میبیند که روز او میآید شریران شمشیر را کشیدند و کمان را چلّه کردند تا آن که مظلوم و مسکین را بیندازند، و کمانهای ایشان شکسته خواهد شد. کمی صدیق از فراوانی شریران بسیار بهتر است. چون که بازوهای شریران شکسته میشود و خداوند صدیقان را تکیهگاه است.
خداوند روزهای صالحان را میداند و میراث ایشان ابدی خواهد بود. در زمان «بلا» خجل نخواهند شد، و در ایام قحطی سیر خواهند بود لکن شریران هلاک خواهند شد، و دشمنان خداوند، مثل پیه برهها فانی بلکه مثل دود تلف خواهند شد؛ زیرا متبرکان خداوند، وارث زمین خواهند شد، اما ملعونان وی منقطع خواهند شد. صدیقان وارث زمین شده، تا ابد در آن ساکن خواهند شد. به خداوند پناه برده، راهش را نگاهدار که تو را به وراثت زمین بلند خواهند کرد و در وقت منقطع شدن شریران این را خواهی دید اما عاصیان، مستأصل، و شریران منقطع خواهند شد»3.
چنانچه قرآن کریم نیز اشاره به بشارت منجی و پایان نیک عالم می کند و همانطور که خداوند در قرآن می فرماید این امر حتمی الحصول است و بیانی که در قرآن آمده می توان به این حقیقت رسید که تفکر مهدوی به طور عام نه تنها از صد ها سال قبل بلکه از هزاران سال قبل به واسطه پیامبران الهی به مردم تذکر داده می شده.
وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُون» / انبیاء 105
«به راستی که ما پس از نوشتن در ذکر ( تمام کتب آسمانی یا تورات) در زبور نیز نگاشتیم که البته بندگان صالح من زمین را به ارث خواهند»
ب) کتاب اشعیای نبی
در کتاب اشعیای نبی که یکی از پیامبران پیرو تورات است، بشارت فراوانی در مورد ظهور حضرت مهدی(ع) آمده است که جهت استدلال به کتاب مزبور، نخست فرازی از آن بشارتها را نقل نموده، و برخی از نکات آن را توضیح میدهیم تا معلوم شود که مسلمانان در باره عقیده به ظهور یک مصلح جهانی تنها نیستند، بلکه همه اهل کتاب در این عقیده با مسلمانان اشتراک نظر دارند.
در فرازی از بشارت کتاب اشعیا چنین آمده است:
«و نهالی از تنه «یسی»4 بیرون آمده، شاخه ای از ریشه هایش خواهد شکفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت. یعنی روح حکمت و فهم و روح مشورت و قوّت و روح معرفت و ترس خداوند و خوشی او در ترس خداوند خواهد بود و موافق رؤیت چشم خود، داوری نخواهد نمود و بر وفق سمع گوشهای خویش، تنبیه نخواهد نمود؛ بلکه مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین به راستی حکم خواهد نمود . . . کمربند کمرش عدالت خواهد بود و کمربند میانش امانت.
و گرگ با بره سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر پرواری با هم. و طفل کوچک آنها را خواهد راند و گاو با خرس خواهد چرید و بچههای آنها با هم خواهند خوابید و شیر مثل گاو کاه خواهد خورد، و طفل شیر خوره بر سوراخ مار بازی خواهد کرد، و طفل از شیر باز داشته شده، دست خود را بر خانه افعی خواهد گذاشت، و در تمامی کوه مقدس من، ضرر و فسادی نخواهند کرد؛ زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود مثل آبهایی که دریا را میپوشاند»5.
ج) کتاب بوئیل نبی
در کتاب بوئیل نبی که از پیامبران پیرو تورات است، بشارت ظهور حضرت مهدی(ع) و نزول حضرت عیسی(ع) و محاکمه اسرائیل در آن روز سرنوشت ساز، چنین آمده است:
«آن گاه جمیع امتها را جمع کرده به وادی «یهوشافاظ»6 فرود خواهم آورد و در آن جا با ایشان درباره قوم خود و میراث خویش، اسرائیل رامحاکمه خواهم نمود، زیرا که ایشان را در میان امتها پراکنده ساخته و زمین مرا تقسیم نموده اند و بر قوم من قرعه انداخته و پسری در عوض فاحشه داده و دختری به شراب فروخته اند تا بنوشند»7.
هـ) کتاب حزقیال نبی
در این کتاب در مورد واقعة ظهور و سرنوشت اسرائیل و جهانی شدن آیین توحید، و اجرای احکام و حدود الهی در آن عصر درخشان، چنین آمده است:
«... و تو ای پسر انسان! یهوه (خدا) چنین میفرماید: که به هر جنس مرغان و به همه حیوانات صحرا بگو: جمع شوید و بیایید و نزد قربانی من که آن را برای شما ذبح مینمایم فراهم آیید. قربانی عظیمی بر کوههای اسرائیل، تا گوشت بخورید و خون بنوشید.
و یهوه میگوید: که بر سفره من از اسبان و سواران و جباران و همه مردان جنگی سیر خواهید شد. و من جلال خود را در میان امتها قرار خواهم داد و جمیع امتها داوری مرا که آن را اجرا خواهم داشت و دست مرا که برایشان فرود خواهم آورد، مشاهده خواهند نمود. و خاندان اسرائیل از آن روز و بعد، خواهند دانست که یهوه ـ خدای ایشان ـ من هستم. و امتها خواهند دانست که خاندان اسرائیل به سبب گناه خودشان جلای وطن گردیدند؛ زیرا که به من خیانت ورزیدند»8.
و) کتاب حجی نبی
در این کتاب نیز که یکی از کتابهای انبیای پیرو تورات است، بشارت ظهور بدین گونه آمده است:
«یهوه صبایوت چنین میگوید: یک دفعه دیگر ـ و آن نیز بعد از اندک زمانی ـ آسمانها و زمین و دریا و خشکی را متزلزل خواهم ساخت، و تمامی امتها را متزلزل خواهم ساخت، و فضیلت جمیع امتها خواهد آمد . . . این خانه را از جلال خود پر خواهم ساخت . . . جلال آخر این خانه از جلال نخستینش عظیمتر خواهد بود، و در این مکان سلامتی را خواهم بخشید»9.
اما این تنها بخش هایی از سخنان موجود در کتاب عهد عتیق بود که به آن کفایت می شود. در تفکر مسیحیت نیز مساله منجی یکی از مسائل مهم و دارای جایگاه می باشد که فعلا از ذکر این بشارت ها که در اناجیل اربعه وارد شده خودداری می کنیم.
پینوشتها:
1 . سیّد هادی خسروشاهی، مصلح جهانی و مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از دیدگاه اهل سنّت، ص55.
2 . همان، به نقل از: دار مستتر، مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در سیزده قرن، ترجمه محسن جهان سوز.
3. عهد عتیق، کتاب مزامیر، مزمور 37، بندهای 9 ـ 38.
4. یسی به معنای قوی، پدر حضرت داود و نوه «راعوت» است، و به طوری مشهور بود که داود را پسر «یسی» مینامیدند، در صورتی که خود داود شهرت و شخصیت عظیمی داشته و از پیغمبران بزرگ «بنی اسرائیل» بوده است. ( قاموس کتاب مقدس).
5. تورات، کتاب اشعیای نبی، باب 11، پندهای 1 ـ 10، ص 1548، کتاب مقدس.
6. وادی یهوشافاظ، نام صحرایی در نزدیکی بیت المقدّس است که اکنون وادی «قدرون» نامیده میشود. (لغت نامه دهخدا، حرف قاف، قدرون، ص 177).
7. کتاب مقدس، کتاب بوئیل نبی، ص 1327، باب 3، بندهای 2 و 3.
8. کتاب مقدس، کتاب حزقیال نبی، ص 1265، باب 39،
بند 23_17.
9. قاموس کتاب مقدس، ماده «پسر خواهر»، ص 219.
منبع:تبیان زنجان
تحولات جهان پس از ظهور نجاتبخش از نظر ادیان
در ادیان الهی بخصوص اسلام و نیز در تفکر شیعه، آخرالزمان به دورهای گفته میشود که نجاتبخش در آن ظهور میکند و تحولات ویژهای در جهان پس از ظهور او رخ میدهد؛ تباهی و ستم از میان میرود؛ توحید و عدالت، تعلیم حقیقی کتاب خدا، عمل به آن و تکامل اندیشههای بشری در سراسر زندگی انسانها گسترش مییابد.
چکیده
آخرالزمان، اصطلاحی است که در فرهنگ ادیان بزرگ دنیا به ویژه ادیان توحیدی و ابراهیمی از اهمیت خاصی برخوردار است و عقاید مربوط به آن بخشی از مجموعه باورهایی است که به پایان این جهان و پیدایش رستاخیز مربوط میشود و درباره آن پیشگوییهایی شده است.
در ادیان الهی بخصوص اسلام و نیز در تفکر شیعه، آخرالزمان به دورهای گفته میشود که نجاتبخش در آن ظهور میکند و تحولات ویژهای در جهان پس از ظهور او رخ میدهد؛ تباهی و ستم از میان میرود؛ توحید و عدالت، تعلیم حقیقی کتاب خدا، عمل به آن و تکامل اندیشههای بشری در سراسر زندگی انسانها گسترش مییابد.
در این مقاله با رعایت ترتیب تاریخ زمانی ادیان نخست از دیدگاه آئین زردشت به تبیین اوضاع و احوالی که جهان پس از ظهور نجاتبخش پیدا میکند میپردازیم سپس به لحاظ وجود قرابت میان آئین زردشت و ادیان توحیدی دیگر (یهود ـ مسیحیت و اسلام) عقاید این سه دین نیز با استفاده از منابع اصیل و قابل استناد یهودی، مسیحی و اسلامی مورد بررسی قرار میگیرد.
مقدمه
وصف جهان پس از ظهور نجات بخش در ادیان مختلف الگوی واحدی دارد، جامعهای است که در زمینههای فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، علمی و فرهنگی پلههای ترقی را طی میکند و به کمال مطلوب میرسد.
نشانههای مختلفی که زیر عنوان تحولات پس از ظهور میتوان از آنها سخن گفت تقریباً در ادیان مختلف شبیه هستند. جامعهای که پس از ظهور موعود تشکیل میشود مجموعهای به تمام معنی همآهنگ و زیباست.
حکومتی جهانی بر بنیاد دین که از رهبری مردی الهی برخوردار است، حکومتی که در آن نادرستی و ناراستی نیست، جهانی که در آن دانش به اوج خویش رسیده و فرهنگ عمومی بدان حد رشد یافته است که نزاعها و کشمکشهای فردی وجود ندارد عدل و داد بر همه ارکان جامعه حاکم است و فراوانی در همه مظاهر طبیعت به چشم میخورد. اقتصاد شکوفا و کشاورزی رونق یافته است.
اشاراتی از نوع مهربان شدن گزندگان و درندگان با آدمی ظاهراً کنایهای است از آرامش و آسایش فراگیری که بر همه ارکان این جامعه حاکم و مسلط است. قانون مسلط در جامعه همان قانون خدایی است که در کتاب بر مردم فرو فرستاده، زردشتی معتقد است که کتاب اوستا حاکمیت مییابد و یهودی یا مسیحی معتقد به تسلط تورات یا انجیل و شیعه به حاکمیت قرآن ایمان دارد. این جهان بیرنج ادامه مییابد تا بدآنجا که به رستاخیز پیوندد و به سعادت ابدی و جاوید منتهی شود.
عمر جهان پایانی گرچه در همه ادیان به صراحت تعیین نشده است، اما در قیاس با زندگی بشر بر روی زمین اندک است و ویژگی آن این است که دیگر درد و رنجی به دنبال ندارد و از پس این روشنی تابناک، تاریکی جانکاه نمیآید بلکه به زندگی جاوید منتهی میشود.
در این دوران است که نه شر اهریمن ددمنش وجود دارد و نه وسوسههای شیطانی و ابلیسی زیرا بزرگترین دشمن هستی و مادر همه بدیها نابود شده و برای همیشه آدمیان را از شر وی آسوده کرده است و چه دوست داشتنی است جهان بیدشمن، دنیایی که همهاش زیبایی و خوبی و شکفتگی و فراوانی باشد و چه خوشبخت آدمیانی که در چنین جهانی زیست کنند.
بخش اول: عصر پس از ظهور در آئین زردشتی
درگاهان که سروده های خود زردشت است و اصول اعتقادی این شخصیت ایرانی در آن به وضوح دیده میشود اشاره روشن و صریحی به پایان جهان (آخرالزمان) نشده است. ولی در بندی از گاهان (یسن 43، بند 3) از مردی سخن میراند که در آینده میآید و راه نجات را نشان میدهد. این مطلب شاید دلالت داشته باشد بر اینکه زردشت اطمینان داشت که در پایان جهان، مردی نجاتبخش ظهور خواهد کرد.
در تأیید این عقیده میتوان به وجود واژگان سوشینت (Saosy) یعنی سودبخش اشاره کرد که در ادبیات بعدی زردشتی به صورت سوشیانس درآمده و به معنی منجی نهایی و نجاتبخش بکار میرفته است همچنین اصطلاح فرشگرد (Farsgerd) به معنی (کاملسازی جهان) که به موضوع آخرالزمان مربوط میشود تأیید دیگری برای عقیده زردشت به ظهور نجاتبخش است یعنی عصری که پس از تباهی، هرج و مرج و شکست نیروهای اهریمنی، جهان به کمال آغازین خود بازمیگردد.
بنابر کتابهای پهلوی و عقاید زردشتیان عمر جهان 12000 سال است که به 4 دوره3000 ساله تقسیم میشود؛ دوران آمیختگی نیکی و بدی که حاصل آن جهان کنونی است 6000 سال دوم از این دوره را تشکیل میدهد که تاریخ جهان است. زردشت در آغاز هزاره 10 یعنی در میانه دوران اختلاط خیر و شر ظهور کرده است.
در اواخر هر هزاره از 3000 سال باقی مانده از عمر جهان پسری از نسل زردشت زاده میشود. و ظهور او در آغاز هزاره با معجزاتی همراه است و این در زمانی است که نیروی اهریمن و دیوها افزایش یافته و دین و اصول اخلاقی به سستی گرائیده و ایران دستخوش تاخت و تاز اقوام بیگانه شده و بیگانگان بر ایران تسلط یافتهاند و در همه جا آتش جنگ شعلهور است از اینروست که ظهور منجی ضروری مینماید تا دین دوباره به قدرت نخستین خود دست یابد. نامهای سه منجی که از پسران زردشت هستند به ترتیب هوشیدر، هوشیدرماه و سوشیانس نام دارند.
الف) نخستین منجی
حوادث عالم پس از ظهور نخستین منجی (هوشیدر) به شرح زیر است:
1. خورشید ده شبانه روز در اوج آسمان میایستد همانگونه که در آغاز خلقت در آنجا بود.
2. گیاهان به مدت سه سال خشک نمیشوند.
3. گرگ بسیار بزرگی که قدرت همه گرگها در آن جمع است پیدا میشود و هیچ سلاحی بر آن کارگر نیست.
4. غولها و دیوهای گوناگونی ظاهر میشود که یکی از آنها ملکوس یا مرکوس نام دارد و سرآنجام بر اثر دعا و استغاثه مؤمنان از میان میرود.
در پایان سده 5 از این هزاره نصف مردم جهان مؤمن و کافرند از کسانی که در این زمان به یاری دین زردشتی میآیند بهرام و رجاوند از نسل کیان است که از کابل یا هندوستان میآید. همچنین از دیگر یاران هوشیدر، به پشوتن پسر گشتاسب است.
ب) دومین منجی
حوادث عالم پس از ظهور دومین منجی (هوشیدرماه) بدین شرح است:
1. خورشید به مدت 20 شبانهروز در میان آسمان میایستد.
2. گیاهان 6 سال خشک نمیشوند.
3. اژدهای شگفتانگیزی ظهور میکند که قدرت همه مارها را در خود دارد.
4. ضحاک از زندان فریدون رها میشود و گرشاسب که به عقیده زردشتیان یکی از جاویدانان است برانگیخته میشود و ضحاک به دست وی کشته میشود.
ج) سومین و آخرین نجاتبخش
حوادث عالم پس از ظهور سومین منجی (سوشیانس) آخرین منجی زردشتی بدین شرح است:
1. خورشید 30 شبانهروز در میان آسمان میایستد.
2. جاودانان زردشتی مانند کیخسرو، طوس و گرشاسب به یاری او میآیند.
3. نبرد نهایی میان نیروهای اورمزدی و قدرتهای اهریمنی صورت میگیرد.
4. هر یک از ایزدان همتای اهریمنی خود را از میان میبرد.
5. اورمزد خود اهریمن را شکست داده از میان میبرد (به روایتی او را از راه همان سوراخی که در آغاز خلقت به جهان تاخته بود، به دوزخ یا عالم ظلمت که جایگاه اصلی اوست بازمیگرداند).
6. در پایان جهان بجای چشمههای آب، چشمههای آتش بیرون میآید.
7. باران از باریدن میایستد.
8. تنگی و خشکسالی از میان رفته است رودها پرآب، زمینها بارور و گیاهان سرسبز و درختان پربارند.
9. توجه به دین بیشتر میشود و مردم با رغبت وظائف دینی را آنجام میدهند.
10. آتشکدهها روشن است و پر است از بوی خوش و موقوفات آن فراوان و هیزم برای روشن نگهداشتن آن در دسترس.
11. آئینهای دینی با آداب مربوط در همه جا رواج دارد.
12. جهان و جهانیان همچنان سیر تکاملی خود را میپیمایند تا بدآنجا که کلاً از علایق مادی رهایی مییابند و شایسته باریابی به درگاه هرمزد میشوند.
13. زنان و مردان، زمان سوشیانس با یکدیگر آرامند اما فرزند ندارند.
14. جهان از گناهکار خالی است و مردم نمیمیرند مگر اینکه پیر شوند.
15. پزشکی چنان پیشرفت کرده که مرگ را درمان میکنند.
16. مردم جاویدند و آنان را غم خوراک نیست.
17. از شیر یک گاو هزار مرد سیر میشود.
18. آدمی با یک وعده غذا سه روز زندگی میکند و با یک نان ده تن تغذیه میشوند.
19. در راه رسیدن به مطلوب آدمیان نخست گوشتخواری را رها کرده و گیاهخوار میشوند و سپس گیاهخواری را رها کرده و آب میخورند و در ده سال پایان جهان آب نیز نمیخورند بلکه خوراک معنوی دارند و در این مرحله است که جهانیان با مینویان همانندند و اندیشه و گفتار و کردارشان همسان و واحد است، وحدتی کامل و بیعیب و نقص و این رمز جاودانی بودن و بیمرگی آنان است.
چنانکه آمده است: اگر شما که مردم هستید هماندیشه، همگفتار و همکردار باشید آنگاه شماراست، پیر نشدن، بیمار نشدن و نابسودن و ناپوسیدن.
20. آنگاه کوهها فرش زمین میشوند و زمین هموار میشود و این هنگام زمان رستاخیز یا قیامت و برانگیختن مردگان است. وقتی که روان به تن آنان بازآمده و آنان از زمین برخاستند در مجمع اساواستر (isatvastar) گرد هم میآیند مؤمنان از کافران جدا میشوند آنگاه آتش بزرگی جهان را فرا میگیرد و فلزات همه گداخته میشود و مردم باید از آن رود بزرگ گداخته بگذرند. گذشتن از این رود گداخته برای مؤمنان مانند گذشتن از رودخانهای از شیر گرم است.
کافران با گذشتن از آن از گناه خود پاک میشوند و سرآنجام اورمزد مهربان همه کافران را که قبلاً در دوزخ مجازات شده بودند و اکنون با گذر از فلز گداخته پاک شدهاند، میبخشاید و همه به بهشت میروند و برای همیشه در آنجا آسوده از بیم اهریمن به سر میبرند. سوشیانس با اجرای مراسم یسنا که مهمترین آئین دینی زردشتی است موجب جاودانگی مردمان میشوند.
بخش دوم: عصر پس از ظهور در دین یهود
الف) قبل از اسارت
تصور آخرالزمان و ظهور نجاتبخش در بین قوم یهود در قرن دوم و سوم ق م پیدا شده است. پیش از این زمان بنیاسرائیل که خود را قوم برگزیده خداوند میدانستند در انتظار دورانی بودند که در آن وعده الهی تحقق یابد و خداوند قوم برگزیده خود را در سرزمین موعود مستقر، و دشمنان آن را نابود کند، و عدل و احسان خود را بر سراسر جهان بگستراند.
در دورههای پس از حکومت داوود و سلیمان، که این قوم از لحاظ اجتماعی دچار پریشانی و تفرقه و از لحاظ دینی و اخلاقی گرفتار فساد و انحطاط شده و گرایش به شرک و الحاد در میان آنان شدت گرفته بود غایت این آرزو و انتظار بازگشت قدرت و وحدت و خلوص دوران گذشته بود و انتظار زمانی میرفت که خداوند بار دیگر پیشوایانی چون موسی و یوشع و داوود و سلیمان در میان ایشان ظاهر سازد تا بدکاران و مفسدان را کیفر دهد و قوم را از تیرهبختی و خواری نجات بخشد.
عاموس نبی (سده 8 قبل از میلاد) از رسیدن این زمان سخن گفته و از آن به نام «روز خداوند» یاد کرده است، ولی این روز، روز انتقام الهی است و روزی است که خداوند بنیاسرائیل را به جرم تبهکاریها و گناهانی که مرتکب شدهاند کیفر خواهد داد: «وای بر شما که مشتاق روز خداوند میباشید، روز خداوند برای شما چه خواهد بود؟ تاریکی، و نه روشنایی؛ ظلمت غلیظی که در آن هیچ درخشندگی نباشد. (همان) ولی سخنان عاموس نبی همگی تهدید و انذار نیست، بلکه برای بنی اسرائیل، بعد از آنکه کیفر گناهان و بدعهدیهای خود را دیدند، روز سعادت و خیر نیز پیشبینی میکند:
لیکن خداوند میگوید که خاندان یعقوب را بالکل هلاک نخواهیم ساخت. در آن روز خیمه داوود را که افتاده است، برپا خواهیم نمود و بار دیگر از زمینی که به ایشان دادهام کنده نخواهند شد.
ب) دوران پس از اسارت
نبوکد پادشاه بابل (605-562 قبل از میلاد) چند بار به اورشلیم حمله کرد و شهر را غارت و معبد را که از زمان سلیمان مرکز حیات دینی و اجتماعی بنی اسرائیل بود، ویران کرد و اکثریت آن قوم را اسیر کرده به بابل برد. این دوران تا 539 قبل از میلاد که کوروش هخامنشی بابل را فتح کرد ادامه داشت.
در این سال کوروش بنیاسرائیل را به اورشلیم بازگرداند و فرمان داد تا خرابیهای شهر را مرمت و معبد را تجدید بنا کنند. در دوران هخامنشیان و تحت حمایت آنان، اورشلیم دوباره آباد گشت و در زمان نحمیا (سده 5 قبل از میلاد) به دور شهر حصاری کشیده شد.
در کتابهای این دوره، چون کتاب حزقیال نبی و بخشهایی از کتاب اشعیا که به (اشعیاء دوم) و «اشعیاء سوم» معروف است و کتاب دانیال و زکریا و حزقیال و کتابهای دیگر، مصیبتها و بلاهایی که از بابلیان بر قوم بنیاسرائیل رسید و خواری و ذلتی که در دوران اسارت تحمل کردند همگی کیفر الهی و پاداش گناهان آنان به شمار آمده و آنچه غایت آرزو و انتظار آنان است بازگشت به اورشلیم، تجدید بنای معبد، ظهور فرمانروایی از نسل داوود و تحقق وعده خداوند در سرزمین موعود است.
در دورانی که زروبابل از جانب کوروش مأمور بازگرداندن قوم یهود به اورشلیم و تعمیر شهر شده بود، زکریا او را همان فرمانروای موعود از نسل داوود میدانست (6:4-7) و اشعیاء دوم کوروش را «مسیح» یا فرمانروایی میشمرد که از جانب خدا تعیین شده است تا قوم را از اسارت نجات دهد و مقدمات حکومت الهی را فراهم سازد.
ج) تحولات پس از ظهور بنابر تورات (عهد قدیم)
1. جهان پس از ظهور نجاتبخش دنیایی است با قانونهای نو. جهانی که در آن آسایش همگان فراهم شده و نیروی رشد و بالندگی جامعه به اوج خویشتن رسیده است. جهانی بس شگفتانگیز و داستانی، زنانش هر روز میزایند و درختانش هر روز میوه میدهند، گندمش دانههایی دارد همانند قلوه گاو و دانههایش در پانزده روز یا یک ماه رشد میکند، زمین پر از گنجینههای گرانبهاست و بیشههایش تهی از دد و دام وحشی و درنده:
... آبها در بیابان و نهرها در صحرا خواهد جوشید و سراب به برکه و مکانهای خشک به چشمههای آب مبدل خواهد گردید در مسکنی که شغالها میخوابند علف و بوریا و نی خواهد بود و در آن جا شاهراهی و طریقی خواهد بود و بطریق مقدس نامیده خواهد شد و نجسان از آن عبور نخواهند کرد بلکه آن به جهت ایشان خواهد بود و هر که در آن راه سالک شود اگرچه هم جاهل باشد گمراه نخواهد گردید. شیری در آن نخواهد بود و حیوان درندهای بر آن برنخواهد شد و در آنجا یافت نخواهد شد بلکه ناجیان بر آن سالک خواهند گشت. و زمین ایشان از نقره و طلا پر شده و خزائن ایشان را انتهایی نیست و زمین ایشان از اسبان پر است و ارابههای ایشان را انتهایی نیست.
جهان، نورانی و روشن است و این روشنی و جلا جلوه همیشه تابان خداست و خورشید و ماه از نور بیشتر بهرهورند: و در روزی که خداوند شکستگی قوم خود را ببندد و ضرب جراحت ایشان را شفا دهد، روشنایی ماه مثل روشنایی آفتاب و روشنایی روز خواهد بود.
2. درمان بیماریها با طلوع آفتاب عدالت آسان است و آبی که از اورشلیم جاری میشود داروی دردهای شفانیافته و زندهکننده مردگان است:اما برای شما که از اسم من میترسید آفتاب عدالت طلوع خواهد کرد و بر بالهای وی شفا خواهد بود.
و واقع خواهد شد که هر ذیحیات خزنده در هر جایی که آن نهر داخل شود زنده خواهند گشت و ماهیان از حد زیاده پی
دا خواهد شد زیرا چون این آبها به آنجای رسد، آن شفا خواهد یافت و هر جایی که نهر جاری میشود همه چیز زنده میگردد.
3. نه تنها آب جاری شده از اورشلیم درمانبخش است، بلکه درختانی که از این آب مایه میگیرند نیز میوهای همیشگی و تازه دارند و برگهایی همیشه بهار و درمانگر:
و بر کنار نهر به این طرف و آن طرف هر قسم درخت خوراکی خواهد رویید که برگهای آنها پژمرده نشود و میوههای آنها لاینقطع خواهد بود و هر ماه میوهای تازه خواهد آورد زیرا که آبش از مقدس جاری میشود و میوههای آن برای خوراک و برگهای آنها به جهت علاج خواهد بود.
4. شهرهای ویرانشده آباد خواهند شد و ویرانی و خرابی در جهان نخواهد بود: نوسازی و تجدید بنای اورشلیم نتیجه همین آبادی عمومی خواهد بود:
ای رنجانیده و مضطربشده که تسلی نیافتهای اینک من سنگهای تو را در سنگ سرمه نصب خواهم کرد و بنیاد تو را در یاقوت زرد خواهم نهاد و منارههای تو را از لعل و دروازههایت را از سنگهای بهرمان و تمامی حدود تو را از سنگهای گرانقیمت خواهم ساخت
5. آسایش همگانی تأمین شده است آسایشی که آدمیان و خزندگان و چرندگان و درندگان را نیز در بر میگیرد:
و گرگ با بره سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر پرواری با هم؛ و طفل کوچک آنها را خواهد راند و گاو با خرس خواهد چرید و بچههای آنها با هم خواهند خوابید و شیر مثل گاو کاه خواهند خورد و طفل شیرخواره بر سوراخ مار بازی خواهد کرد و طفل از شیر بازداشته شده، دست خود را بر خانه افعی خواهد گذاشت و در تمامی کوه مقدس من ضرر و فسادی نخواهند کرد زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهند بود.
6. جنگ و خونریزی از جهان رخت برخواهد بست و قومی بر قوم دیگر تیغ نخواهد کشید:
و امتی بر امتی شمشیر نخواهد کشید و بار دیگر جنگ را نخواهند آموخت.
و در آن روز به جهت ایشان با حیوانات صحرا و مرغان هوا و حشرات زمین عهد خواهم بست، و کمان و شمشیر و جنگ را از زمین خواهم شکست و ایشان را به امنیت خواهم خوابانید.
7. با از میان رفتن جنگ، گریه و شیون نیز نابود خواهد شد و شادمانی و خرمی دلها را تسخیر خواهد کرد:
... زیرا اینک اورشلیم را محل وجد و قوم او را محل شادمانی خواهم آفرید و از اورشلیم وجد خواهم نمود و از قوم خود شادی خواهم کرد و آواز گریه و آواز ناله بار دیگر در او شنیده نخواهد شد.
مرگ برای ابد نابود خواهد شد و اشکی در ماتم کس ریخته نخواهد شد: و مودت را تا ابدالآباد نابود خواهد ساخت و خداوند یهوه اشکها را از هر چهره پاک خواهد نمود.
8. این همان دنیای مطلوب همگان است دنیایی بیاندوه و دور از درد و مردمانی با لبخند امید، بر لب:
و فدیهشدگان خداوند بازگشت نموده با ترنم به صهیون خواهند آمد و خوشی جاودانه بر سر ایشان خواهد بود و شادمانی و خوشی را خواهند یافت و غم و ناله فرار خواهد کرد.
9. هیچ کس بیجا زحمت نخواهد کشید و یکی دسترنج دیگری را نخواهد برد و برای آسایش دیگران بر خویشتن رنج هموار نخواهد ساخت:
بنا نخواهند کرد تا دیگران سکونت نمایند و آن چه را که غرس مینمایند دیگران نخواهند خورد، زیرا که ایام قوم من مثل ایام درخت خواهد بود و برگزیدگان من از عمل دستهای خود تمتع خواهند برد، زحمت بیجا نخواهند کشید و اولاد به جهت اضطراب نخواهند زایید.
10. زبانها گشوده و گویا، چشمها بینا، پایها دوان خواهد بود:
او با عقوبت الهی میآید و شما را نجات خواهد داد، آنگاه چشمان کوران باز خواهد شد و گوشهای کران مفتوح خواهد گردید، آنگاه لنگان مثل غزال جستوخیز خواهند نمود و زبان گنگ خواهد سرایید.
11. این جهان بیجنگ به نور عدالت و دادگستری منور خواهد بود و بانی آن خردمندی خواهند بود که از دانش و حکمت مایهور است:
و نهالی از تنه یسی بیرون آمده، شاخه از ریشههایش خواهد شکفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت یعنی روح حکمت و فهم و روح مشورت و قوت و روح معرفت و ترس خداوند و خوشی او در ترس خداوند خواهد بود و موافق رؤیت چشم خود داوری نخواهند کرد و بر وفق سمع گوشهای خویش تنبیه نخواهد نمود. بلکه مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین، به راستی حکم خواهد نمود، و جهان را به عصای دهان خویش زده شرپران را به نفخه لبهای خود خواهد کشت و کمربند کمرش عدالت خواهد بود و کمربند میانش امانت.
12. بندگان همه یکدل و یکجهت در راه معرفت خداوند و شناخت نعمتهای او گام برخواهند داشت: و در ایام آخر واقع خواهد شد که کوهخانه خداوند بر قله کوهها ثابت خواهد شد و فوق تلها برافراشته خواهد گردید و جمیع امتها به سوی آن روان خواهند شد و قومهای بسیار عزیمت کرده خواهند گفت: بیایید تا به کوه خداوند و به خانه خدای یعقوب برآییم تا طریقهای خویش را به ما تعلیم دهد و به راههای وی سلوک نماییم ...
13. بالاخره در زمان آخر مردم با زبان پاک و با قلب روشن خدا را خواهند ستود ستایشی واحد و یگانه: ... زیرا که در آن زمان زبان پاک به امتها باز خواهم داد تا جمیع ایشان اسم یهوه را بخوانند و به یک دل او را عبادت نمایند.
بخش سوم: حوادث عصر پس از ظهور در عهد جدید
1.جهان پایانی بر پایه اوصاف پراکندهای که از آن شده است، جهانی است بیمرگ، بیغم و رنج، بیدرد و ماتم و جاوید. خدای بزرگ هر که را تشنه است از آب حیات سرمدی سیراب میسازد و همه نابکاران و دروغگویان را نابود میکند:
و خدا هر اشکی را از چشمان ایشان پاک خواهد کرد و بعد از آن موت نخواهد بود و ماتم و ناله و درد دیگر رو نخواهد نمود زیرا که چیزهای اول درگذشت ... من به هر که تشنه باشد از چشمه آب حیات مفت خواهم داد و هر که غالب آید وارث همه چیز خواهد شد و او را خدا خواهم بود و او مرا پسر خواهد بود.
2. جهان پر است از آب و میوه، و آدمیان تنها خدا را میپرستند، همیشه روز است و حکومت با فرمانروای توانایی است که فرمانرواییش بر دوام است.
و نهری از آب حیات به من نشان داد که درخشنده بود مانند بلور و از تخت خدا جاری میشد. و در وسط شارع عام آن و بر هر دو کناره نهر درخت حیات را که دوازده میوه میاورد یعنی هر ماه میوه خود را میدهد و برگهای آن درخت برای شفای امتها میباشد و دیگر هیچ لعنت نخواهد بود و تخت خدا در آن خواهد بود و بندگانش او را عبادت خواهند نمود و چهره او را خواهند دید و اسم وی بر پیشانی ایشان خواهد بود و دیگر شب نخواهد بود و احتیاج به چراغ و نور آفتاب ندارند زیرا خداوند خدا برایشان روشنایی میبخشد و تا ابدالآباد سلطنت خواهند کرد.
3. از رویدادهای مهم، ظهور جنگ فرشتگان با اژدهای بزرگ یعنی شیطان و راندن از بارگاه کبریایی و فرو افتادنش بر زمین و ناکار شدن اوست:
و در آسمان جنگ شد میکائیل و فرشتگانش با اژدها جنگ کردند ولی غلبه نیافتند بلکه جای ایشان دیگر در آسمان یافت نشد و اژدهای بزرگ انداخته شد یعنی آن مار قدیمی که به ابلیس و شیطان مسمی است که تمام ربع مسکون را میفریبد. او بر زمین انداخته شد و فرشتگانش باوی انداخته شدند و آوازی بلند در آسمان شنیدم که میگوید: اکنون نجات و قوت و سلطنت خدای ما و قدرت مسیح او ظاهر شد زیرا که آن مدعی برادران ما که شبانهروز در حضور خدای ما برایشان دعوی میکند، به زیر افکنده شد.
4. این بند کشیدن و درماندگی ابلیس هزار سال به درازا میکشد:
و دیدم فرشتهای را که از آسمان نازل میشود و کلید هاویه را دارد و زنجیری بزرگ بر دست وی است و اژدها، یعنی مار قدیم، را که ابلیس و شیطان میباشد گرفتار کرده او را تا مدت هزار سال در بند نهاد او را به هاویه انداخت و در را بر او بسته، مهر کرد تا امتها را دیگر گمراه نکند تا مدت هزار سال به آنجام رسد و بعد از آن میباید اندکی خلاصی یابد.
5-پس از هزار سال ابلیس رها میشود تا یأجوج و مأجوج را گمراه کند و از آن پس به دریاچه کبریت و آتش افکنده خواهد شد و تا ابد عذاب خواهد کشید:
و چون هزار سال به آنجام رسد، شیطان از زندان خلاصی خواهد یافت تا بیرون رود و امتهایی را که در چهار زاویه جهاناند یعنی جوج و ماجوج را گمراه کند و ایشان را به جهت جنگ فراهم آورد، که عدد ایشان چون ریگ دریاست و بر عرصه جهان برآمده لشگرگاه مقدسین و شهر محبوب را محاصره کردند. پس آتش از جانب خدا از آسمان فرو ریخته ایشان را بلعید و ابلیس که ایشان را گمراه میکند به دریاچه آتش و کبریت انداخته شد و تا ابدالآباد شبانهروز عذاب خواهند کشید.
دوران حکومت مجدد مسیح بر مبنای عهد جدید یا تفسیرهای آن متفاوت است و به طور کلی از چهل سال کمتر و هفت هزار سال بیشتر نیست برخی تفسیرها این مدت را به ابهام یاد کردهاند و مدت آن را برابر آفرینش جهان تا ظهور، از طوفان نوح تا ظهور و یا به اندازه عمر سه نسل دانستهاند و بنابر یک پندار این دوران تنها یک دوران انتقالی میان زندگی این جهانی و رستاخیز است. عهد جدید این دوره را ظاهراً هزار سال میداند:
و آنانی را که وحش و صورتش را پرستش نکردند، و نشان او را بر پیشانی و دست خود نپذیرفتند که زنده شدند و با مسیح هزار نسال سلطنت کردند.
بخش چهارم: عصر پس از ظهور نجات بخش در اسلام
1. بنابر روایات وارده پس از انتشار ظهور قائم به تدریج مردم بدو میگروند تا این که تعداد این گروندگان به ده هزار نفر (به تعداد یاران پیامبر ص در فتح مکه) میرسند و «آنگاه است که با اجازه خداوند، مردی هستند آماده که به همه صفات خوب آراستهاند و حضرت را در همه لحظات قیام، یاری میکنند و پیوسته در ارتباط با اویند.
روایات تصریح دارد که حضرت تا آنگاه که تعداد یارانشان به ده هزار نفر برسند در مکه باقی میمانند و سپس به سوی مدینه حرکت میکنند».
2. به استناد احادیث صحیح، در تشکیل دولت مهدی(عج) مراحل مختلفی وجود دارد مرحله نخست: تأمین امنیت عمومی حتی برای حیوانات است مرحله دوم: تأمین معاش و زندگی عموم از راه تکثیر و تولید؛ و بالاخره مرحله سوم: پرورش استعدادهای بشر برای پیشرفت و تکمیل علوم نهفته است. و اینها نیست مگر تأییدهای خدایی و توفیقهای ربانی.
اشاره به این مراحل را از این حدیث میتوان دریافت «فعند ذلک تفرخ الطیور والحیتان فی مجاری انهارها و تمد الارض ضعف اکلها ثم یسیر مقدمته جبرائیل و ساقته اسرافیل فیملا الارض عدلا و قسطاً بعد ما ملئت جوراً و ظلماً» هنگام برقراری آن دولت، پرندگان به آسودگی در آشیانه خود تخم میگذارند و جوجههای خود را میپرورانند و همچنین ماهیها در مجاری انهار؛ آبادانی زمین توسعه مییابد و بیش از آذوقه و خوردنی محصول میدهد سپس در مقدمه او جبرائیل پیش میرود و اسرافیل در ساقه او، آنگاه زمین را پس از آن که از ظلم و جور پر شده است، پر از عدل و داد میکند.
این حدیث مراحل آثار و وضع این دولت را مینماید از مرحله اول تأمین امنیت عمومی حتی برای حیوانات تا این که مصون از تعرض، زندگی و تولید کنند، در مرحله دوم تأمین معاش و زندگی عموم از راه تکثیر و تولید پس از این دو مرحله قوا و استعدادهای بشر در راه تکامل علم و هدایت پیش میرود
3. بر رفاه و آسایش عمومی در عصر مهدی(عج) بسیار تأکید شده است. اشاراتی از قبیل: ایمن شدن گوسفند از گرگ و آب خوردن از یک آبشخور، دوست شدن مار و آدمی و گاو و شیر، بیانکننده همین آسایش و امنیت عمومی باشد. در حدیثی آمده است: «اذا قام قائمنا وضع یده علی رئوس العباد ...» یکی از جنبههای این دست نهادن میتواند رحمت و رأفتی باشد که در آن حضرت نسبت به بندگان مخلص و حقیقتجو وجود دارد.
3. روز قیام مهدی(عج) روز استقرار توحید و گسترش اسلام در زمین است، روزی است که ایمان اسلامی و کلمه حقه توحید بر زمین حاکم میشود.
حدیث زیر بیانگر این معنی است «عن کتاب المحجه عن رفاقه بن موسی قال: سمعت جعفرالصادق یقول فی قوله تعالی (وله اسلم من فی السموات و الارض طوعاً و کرهاً) قال اذ قام القائم المهدی لایبقی ارض الا نودی فیها شهاده ان لا اله الا الله و ان محمداً رسول الله» از جعفر صادق شنیدم که درباره گفته ی خدای تعالی: «آن چه آسمانها و زمین است خواه و ناخواه تسلیم فرمان او (خدا) است» گفت: هنگامی که قائم(عج) قیام کند زمینی باقی نمیماند مگر در آن گواهی «لا اله الا الله و ان محمداً رسول الله» ندا داده میشود.
5. در عصر مهدی(عج) همه به دین اسلام میگروند: «فاذا خرج القائم لم یبق کافر بالله العظیم و لامشرک بامام الا کره خروجه حتی ان لوکان کافراً او مشرکاً فی بطن صخره لقالت یا مؤمن فی بطنی کافر فاکسرنی و اقتله ...» چون قائم(عج) ظهور کند کافری به خدای بزرگ به جا نماند و هیچ مشرکی به امام نباشد جز آن که از ظهور او بدش آید تا آن جا که اگر کافر یا مشرکی در دل سنگی باشد آن سنگ فریاد کشد ای مؤمن: در دل من کافریست مرا بشکن و او را بکش عصر مهدی(عج) عصری است که در احادیث و رویات متعدد به زمانی توصیف شده است که «فلایبقی الا الدین الخالص .... و لا یترک بدعه الا ویزیلها و لاسنه الا ویقیمها»
احادیثی است که بر پیشرفت و اشاعه دانش در عصر مهدی(عج) و یا مقارن قیام او دلالت دارد، از آن جمله: به نقل از حضرت صادق(ع): علم بیست و هفت حرف است و همه آن چه پیغمبران گفتند دو حرف است و احدی از خلایق تا امروز چیزی غیر از آن دو حرف ندانسته پس وقتی که قائم(عج)، قیام میکند آن بیست و پنج حرف را بیرون میآورد و در میان خلایق منتشر میکند و آن دو حرف را بر آنها علاوه مینماید تا این که بیست و هفت حرف را در یک جا منتشر گرداند.
بالا رفتن دانش عمومی و حاکم شدن علم را بر جو کلی جامعه ، از خطبه حضرت امیر (ع) میتوان یافت آن جا که میفرماید:
یعطف الهوی علی الهدی اذا عطفوا الهدی علی الهوی و یعطف الرأی علی القرآن اذا عطفوا القرآن علی الرأی.
7. روایت و احادیثی که دال بر آبادانی زمین، رفاه عمومی جامعه و تأمین نیازهای افراد است فراوان آمده و آن چه در زیر میآید نمونهای از بسیار است:
هرگاه قائم ما ظهور کند (حدیث به نقل از حضرت امیر(ع) است) آسمان قطرههای خویش را فرو میریزد و زمین نباتات؛ خود را میرویاند عداوت و خصومت از دلهای بندگان زایل میشود و درندگان با حیوانات مصالحه میکنند یعنی درندگان به حیوانات متعرض نمیشوند و زن از عراق به شام میباشد و پاهایش را نمیگذارد مگر بر بالای نباتات، اسباب و آلات زینتش در سرش میباشد و هیچ کس به او متعرض نمیشود و هیچ جانور درنده به او تعرض نمیکند و او هم از آنها نمیترسد.
8. روایات متعدد بر این نکته اشاره دارند که در عصر حضرت مهدی(عج) معادن زمین بر او مکشوف میشوند و آشکارترین روایت بر این معنی عبارتی است که در خطبه حضرت امیر(ع) آمده است:
... و تخرج الارض و السنه ...
زمین پارههای جگر خود را از معادن و خیرات و برکات برای او بیرون خواهد آورد و کلیدهای خود را با تمکین به او تسلیم خواهد کرد. آن وقت به شما نشان خواهد داد که عدالت واقعی چیست و کتاب خدا و سنت پیامبر را احیا خواهد کرد.
9. در ینابیع الموده (ص 410) در ضمن حدیثی از شیخ کمال الدین آورده است:
..... و تقسیم المال بالسویه و یعدل الرعیه ...... فی ایامه لاتدع السماء من قطرها شیئاً الا صبته و لا نداع الارض من نباتها الا اخرجته و هذا الامام المهدی القائم بامر الله یرفع المذاهب فلا یبقی الا الدین الخالص.
مال را به تساوی تقسیم میکند به عدالت با رعیت رفتار میکند .... درایام او قطره ای در آسمان نیست مگر آن که به زمین میریزد و نباتی در زمین نیست که نروید او امام مهدی قیامکننده به امر خداست که مذاهب را از زمین بر میدارد و جز دین خالص چیزی نمیماند.
نتیجه
1. اندیشه نجاتبخشی و ظهور منجی در پایان این جهان به طور کلی در همه ادیان وجود دارد.
2. توصیفی که از جهان پایانی در ادیان مختلف دیده میشود از بسیاری جهات با اوصاف دنیای پس از مرگ شبیه است به طوری که گاه جدا کردن این دو از یکدیگر تقریباً غیرممکن است.
3. تحولاتی که پس از ظهور منجی در جهان اتفاق میافتد در بسیاری جهات در ادیان مشترک است از جمله:
3ـ1. توجه به دین بیشتر شده و مردم با رغبت وظائف دینی را آنجام میدهند.
3ـ2. جهان و جهانیان سیر تکاملی خود را طی میکنند تا بدان حد که کاملاً از علایق مادی آزاد شوند و شایسته مقام قرب گردند.
3ـ3. آسایش همگانی تأمین شده است آسایشی که آدمیان و خزندگان و چرندگان و درندگان را نیز در بر دارد.
3ـ4. جنگ و خونریزی از جهان رخت برخواهد بست و قومی بر قوم دیگر شمشیر نخواهد کشید.
3ـ 5. مردم همه یکدل و یکجهت در راه معرفت خداوند و شناخت نعمتهای او گام برخواهند داشت.
3ـ6. در عصر مهدی(عج) همه به دین اسلام میگروند. (از نظر اسلام)
3ـ7. علم و دانش شکوفا شده و فرهنگ عمومی جامعه در همه زمینهها پیشرفت میکند.
3ـ 8. قانون بر اساس کتاب خداوند حکمفرما میشود (زردشتی معتقد به حاکمیت کتاب اوستا و یهودی و مسیحی معتقد به حاکمیت تورات و انجیل و مسلمانان اعتقاد به حاکمیت قرآن دارند).
منابع
1- انگلساریا ، گزیده های زاد اسپرم 1964 بمبئی.
2- انگلساریا، زند بهمن یشت 1957 بمبئی.
3- پورداوود، ابراهیم 1927، سوشیانت ، بمبئی.
4- پورداوود، ابراهیم، 1336 یادداشتهای گاتها، به کوشش بهرام فره وشی، انجمن ایرانشناسی.
5- پورداوود ابراهیم، 1336 یسنا، جلد 1 و 2 به کوشش بهران فرموشی انتشارات ابن سینا، تهران.
6- تفضلی ، احمد (مترجم)، 1354 مینوی خرد، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، تهران.
7- الحسینی البلخی القندوزی، سلیمان، 1302 ینابیع الموده، تهران.
8- خراسانی، محمد جواد، 1357 مهدی منتظر (ع)، قم.
9- دینشاه، تهمورس، 1349 بندهش ایرانی ، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، تهران.
10- الصافی (الگلپایگانی) لطف الله، 1338 منتخب الاثر فر الامام الثانی عشر (ع) الطبعه الثانیه، مرکز نشر الکتاب، قم.
11- طالقانی، سید محمود، 1360 مهدودیت و آینده بشر، بنیاد فرهنگی آیت الله طالقانی با همکاری انتشارات قلم، تهران.
12- طباطبایی، محمد حسین، 1342 تفسیر المیزان، ترجمة فارسی، جلدهای 1، 5، 19، 24، 30، 32، 34، 38، انتشارات مؤسسه مطبوعات دارالعلم قم.
13- عبده شیخ محمد، 1419 ؛ شرح نهج البلاغه، ناشر مؤسسه الاعلمی للمطبوعات چهار جلد در یک مجلد بیروت.
14- قرآن، چاپهای مختلف.
15-کتاب مقدس، کتاب عهد عتیق و عهد جدید، انجمن پخش کتاب مقدسه.
16-مجلسی، محمد باقر بحارالنوار جلد سیزدهم ترجمه حسن بن محمد ولی سازمان انتشارات جاویدان، ارومیه.
17- مطهری، مرتضی، 1354، امدادهای غیبی در زندگی بشر، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به حوزة مدرسین حوزة قم، 1354.
18- مسینا، جاماسب نامه، 1939، رم.
19- مدن ، دینکرد 1911، بمبئی .
20- نوبختی، 1353، فرق الشیعه ، ترجمه محمدجواد مشکور، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، تهران.
21- هاکس، جیمز، 1349، قاموس کتاب مقدس، تهران.
http://www.mahdawiat.com/
رویکرد مسیحیت و غرب به معنویت و مهدویت
نویسنده: سیداحمدرضا یکانىفرد
تجلى حضرت مریم علیها السلام و ذکر علائم ظهور
اشاره:
شاید یکى از جالب توجهترین تجلیاتى که در این میان صورت گرفته است تجلى حضرت مریم ، علیهاالسلام، در ناحیه «مجوگوریه» بر پدر روحانى عالیجناب «گبى» باشد. در این تجلى حضرت مریم ، علیهاالسلام، پس از ذکر مطالبى خطاب به پدر روحانى به ارائه نشانهها و علائم چندى درباره ظهور حضرت عیسى ، علیهالسلام، مىپردازد که در انجیل نیز آمده است اما نسبتبه آنها بىتوجهى شده است.
در این مقاله برآنیم تا پس از توضیح مختصرى در مورد ناحیه «مجوگوریه» و زمان رویداد این تجلى به اصل مطلب بپردازیم.
«مجوگوریه» نام روستایى در ناحیه بوسنىهرزگوین - یوگسلاوى سابق - است. این روستا در سى مایلى جنوب «موستار» واقع شده است. در این ناحیه چندین بار تجلیاتى صورت گرفته است که تنها یکى از آنها خطاب به پدر «گبى» بوده است و در موارد دیگر مثلا در تاریخ بیست و چهارم ژوئن 1981 دو دختر به نامهاى «ایوانکار» (2) و «ماریانا» (3) تجلى حضرت مریم ، علیهاالسلام، را بر بالاى تپهاى مشاهده نمودند و حضرت مریم خطاب به آن دو دختر فرمود:
«من آمدهام تا به شما بگویم که خدایى در جهان وجود دارد، او آکنده از حس زندگى صلح و آرامش است و شما باید به او روى آورید.»
مىفرمایند: «در کمال آرامش روحى شما را به فراگیرى تعلیمات خود مىخوانم. در این روز آخر سال میلادى گردهم آیید، نماز به پاى دارید و به سخنان مادر آسمانیتان گوش فرا دهید که در واقع پیام آور این واپسینلحظات است. اوقات خود را در جنجال و هیاهو به پایان مبرید، آرام باشید و به تفکر بپردازید; من بارها به شما یادآور شدهام که آخرالزمان نزدیک و بازگشت عیسى مسیح ، علیهالسلام، نیز قریبالوقوع است، اکنون مىخواهم شما را در درک و فهم علایمى که در کتب مقدس در مورد بازگشت و رجعتشکوهمند عیسى وجود دارد یارى رسانم. این علایم بوضوح در انجیل بویژه در نامههاى «پطرس مقدس» و «پولس مقدس» که در این ازمنه به صورت حقایق جلوهگر شده ذکر گردیده است ...» (4)
حضرت مریم ،علیهاالسلام، در ادامه به کشیش «استفانو» درباره علایم آخرالزمان مىفرمایند: اولین علامت ظهور ، گسترش گناهان و عقاید نادرست است که موجب از بین رفتن ایمان و بروز الحاد مىگردد. این عقاید نادرست از طریق آموزگاران مذهبى دروغین و عالمانى که اعتقاد درستى به کتب آسمانى ندارند روى مىدهد. بدعتهاى مخرب بر اساس همین عقاید نادرست و بهانههاى بشرى پایهگذارى مىشود. بنابراین در چنین زمانى ایمان رختبربسته و الحادى بزرگ همه جا را فرا گرفته است.
«نگذارید هیچ کس به هیچ عنوانى شما را فریب دهد زیرا بسیارى افراد در پى فریب عده دیگرى هستند (پیامبران دروغین)» (انجیل متى; 24، 5-4)
«آن روز نخواهد آمد مگر اینکه اول شورش عظیمى علیه خدا روى دهد.» (تسالونیکیان دوم ;3-2).
«اما قوم اسرائیل علاوه بر پیامبران راستین ، پیامبران دروغین هم داشتند و شما هم در میان خود معلمان دروغین خواهید داشت. آنها مخفیانه تعالیم غلط و زیانبخش به میان شما خواهند آورد و همان مولایى را که آنها را آزاد نمود، انکار خواهند نمود و بلاى ناگهانى بر سر خود خواهند آورد. عده زیادى آنهاو راههاى هرزه آنها را دنبال خواهند کرد و به خاطر ایشان راه حقیقت مورد اهانت قرار خواهد گرفت.»
«از روى طمع و با داستانهاى جعلى خود ، شما را استثمار خواهند کرد اما، کیفرى که از مدتها پیش براى آنان مقرر شده بود در انتظار آنها و هلاکت در کمین آنان است.» (5) (پطرس دوم; فصل دوم،3-1)
دومین علامت ظهور و وقوع جنگها و نزاعهاى برادرکشانه است که منجر به حاکمیتخشونت ، کینه و عداوت مىگردد و دستگیرى از محرومین و صدقهدادن رو به کاهش مىگذارد و این در حالى است که حوادث و بلایاى طبیعى نظیر قحطى، بیماریهاى واگیردار و اپیدمى ، سیل و زلزله هر چه بیشتر بهوقوع مىپیوندد.
«زمانى مىآید که شما صداى جنگها را از نزدیک و اخبار مربوط به جنگ در جاهاى دور را خواهید شنید. هراسان نشوید، چنین وقایعى باید رخ دهد اما پایان کار هنوز نرسیده است زیرا ملتى با ملت دیگر و دولتى با دولت دیگر جنگ خواهد کرد و قحطىها و زمینلرزهها در همه جا پدید خواهد آمد. اینها همه مثل آغاز درد زایمان است و شرارت بقدرى زیاد مىشود که محبت آدمیان نسبتبه یکدیگر سرد خواهد شد اما هر کس تا آخر پایدار ماند نجات خواهد یافت.» (6) (انجیل متى ; 24، 8-6 و13-12)
سومین علامت ظهور توهین وحشتناک به مقدسات است که توسط شخصى که خود را «دجال» (7) معرفى مىکند انجام مىشود و وى دشمن مسیح، علیهالسلام، است او وارد خانه مقدس خدا شده و بر تخت الهى تکیه زده و خود را خدا قلمداد مىکند.»
«او با هر آنچه خدا خوانده مىشود و هر آنچه معبود آدمیان است مخالفت مىکند و خود را مافوق همه آنها قرار خواهد داد به حدى که در معبد خدا مىنشیند و ادعاى خدایى مىکند. ظهور آن مظهر شرارت در اثر فعالیتهاى شیطان خواهد بود و با انواع آیات و نشانهها و معجزات فریبنده و هر نوع شرارتى که براى محکومان به هلاکت فریبنده است همراه خواهد بود.» (تسالونیکیان دوم ; 4-2،9)
«پس روزى آن توهین وحشتناک به مقدسات را که دانیال نبى از آن سخن گفت در مکان مقدس ایستاده ببیند.» (در اینجا خواننده خوب توجه کند) (انجیل متى فصل 24، 15) (8)
«فرزندان عزیزم براى آنکه بدانید آخر این امور چه خواهد بود آن چیزى را که توسط دانیال نبى پیشبینى شده ستبخوانید:
«اى دانیال برو زیرا این کلام تا آخرالزمان مخفى و مختوم شده است ، بسیارى طاهر و سفید و مصفى خواهند گردید و شریران شرارت خواهند ورزید و هیچکدام از شریران نخواهند فهمید لیکن حکیمان خواهند فهمید (و از هنگام موقوف شدن قربانى دائمى و نصب نمودن رجاست ویرا من هزارودویست و نود روز خواهد بود خوشا به حال آنکه انتظار کشد و این انتظار به هزارو سیصدو سى و پنج روز برسد.» (دانیال نبى فصل 12، 12-9)] (9)
از دیگر نشانههاى ظهور پدیدههاى خارقالعادهاى است که در آسمانها رخ مىدهد.
«خورشید تاریک خواهد شد و ماه دیگر نور نخواهد داد، ستارگان از آسمان فرو خواهند ریخت و قدرتهاى آسمانى متزلزل خواهند شد.» (انجیل متى ; فصل 24;29)
«فرزندان و عزیزان من به من توسل جویید من به شما علایم ظهور را تعلیم مىدهم که عیسى مسیح، علیهالسلام، آنها را براى شما در کتاب مقدس خاطرنشان کرده است تا خود را براى آخرالزمان آماده کنید زیرا که این علایم در دوران زندگى شما روى مىدهد. سالى که به پایان آمد و سالى که شروع خواهد شد قسمتى از آزمایش سختى است که در خلال آن الحاد گسترش مىیابد، جنگها چند برابر مىشود، حوادث طبیعى در نقاطى از جهان روى مدهد و بر میزان شکنجهها و اذیت و آزار افزوده مىشود; انجیل اعلام مىدارد که حوادث خارقالعادهاى در آسمان اتفاق مىافتد و ظهور دجال نیز نزدیک است.
من شما را به محکم داشتن ایمانتان سفارش مىکنم، ایمان خود را حفظ کنید و در دستگیرى از مردم و صدقهدادن با شوق و اشتیاق اقدام کنید. هدایتخود را به من سپارید و با هم باشید، علایم و نشانههاى عصر خود را با من یادآور شوید و در سایه آرامش قلبها و قوت قلب به سر برید. من همیشه با شما هستم ، به شما مىگویم این علایم که براى شما بیان گردید نشان مىدهد که آخرالزمان نزدیک است .
«از درخت انجیر درسى بیاموزید; هر وقتشاخههاى آن جوانه مىزند و برگ مىآورد شما مىدانید که تابستان نزدیک است و به همان طریق وقتى تمام این چیزها را مىبینید بدانید که آخر کارها نزدیک بلکه بسیار نزدیک است . (انجیل متى ; فصل 24،33- 32) (11)
پی نوشت ها :
1. Medjugorje
2. Ivanka
3. Mariana
4. ترجمه از متن اصلى خبرنامه مجوگوریه، آمریکا ، نوامبر1993.
5. همانجا
6. همانجا
7. در دین مسیحیت دجال را تحت عنوان « ضد مسیح » یا دشمن مسیح یا [ Antichrist ] مىشناسد.
8. [در اینجا خواننده خوب توجه کند] تاکیدى که براى شروع آیه16 داده مىشود که چون در آخر آیه 15 بوده استبراى حفظ امانت عینا ذکر شده است . بنابراین براى اطلاع بیشتر به آدرس داده شده در انجیل مراجعه شود. (م)
9. ترجمه ازمتن اصلى خبرنامه مجوگوریه، آمریکا ، نوامبر1993، ص 2 .
10. ترجمهاز متن اصلى خبرنامه مجوگوریه، آمریکا ، نوامبر1993، ص3.
منبع:ماهنامه موعود ـ شماره 5
مهدویت از دیدگاه اهل سنت
سخنران : حجت الاسلام شکوری امام جمعه و مسئول حوزه های علمیه خوی
مشترکات فریقین در مهدویت :
لازم به یادآوری است که در میان دیدگاههای دانشمندان شیعه و اهل سنت در ارتباط با موضوع مهدویت مشترکاتی وجود دارد و نوع این اشتراکات به احادیث وارده بر میگردد از آن جمله است:
1- در ارتباط با نسب امام عصر (عج)
2- در خصوص ویژگی ها و شمایل آن بزرگوار
3- در زمینه علائم و نشانه های ظهور آن حضرت
4- در مورد خصوصیات و شرایط حاکم بر جهان هنگام ظهور ایشان
5- تبیین برخی از حوادث و رویدادهایی که در آن زمان به وقوع خواهد پیوست
توضیحات :
1- در برخی از احادیث فریقین وارد شده است که آن بزرگوار از فرزندان رسولخدا (ص) می باشد
ابن ابی شیبهاز رسولخدا (ص) روایت کرده است :
لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الْدَّهْرِ إلا یَوْمٌ لَبَعْثَ اللهُ رَجُلاً مِنْ اَهْلِ بَیْتی یَمْلَأُ ها عَدْلاً کَما مُلِئَتْ جَوراً(1)
اگر از دنیا جز یک روز باقی نماند خداوند متعال یکی از اهل بیت مرا خواهد فرستاد که زمین را پر از عدل کند همانگونه که از ستم پر شده است
• ابن ماجه و ترمذیبه نقل از رسولخدا (ص) چنین آورده اند :
اَلْمَهْدِیُّ مِنّا اَهْلَ الْبَیْتِ... ؛(2)
مهدی (عج) از ما اهل بیت است
• از فقهای شیعه مرحوم شیخ طوسیاز رسولخدا (ص) چنین نقل کرده است :
اَلْمَهْدِیُّ مِنْ عِتْرَتی(3)
مهدی (عج) از عترت من است
2- همنام بودن حضرت مهدی (عج) با پیامبر (ص) :
در احادیث فراوانی از فریقین تصریح شده است که نام مبارک آن بزرگوار همان نام پیامبر (ص) است و ازجمله شخصیتهایی که در این زمینه احادیث مربوطه را مطرح کرده اند عبارتند از :
ابو داوود در سنن خویش ح 4276
صدوق در کمال الدین ج 1 ص 286
طبرانی در المعجم الکبیر ح 100215
ابن کثیر در کتاب الانهایة ص 26
ابن اثیر در جامع الاصول ح 7810
سیوطی در الحاوی للفتاوی ج 2 ص 70
متقی هندی در کنزالعمال ح 38655
3- هم کنیه بودن آن بزرگوار با پیامبر (ص) :
در برخی از روایات وارد شده که کنیه امام مهدی (عج) همانند کنیه رسولخدا (ص) و نام آن حضرت مانند نام پیامبر (ص) است.
الف:مقدسی شافعی در کتاب عقد الدُّررچنین آورده است :
پیامبر خدا (ص) می فرماید :
یَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِی اِسْمُهُ کَاسْمِی وَ کُنْیَتُهُ کَکُنْیَتِی(4)
یکی از فرزندان من در آخر الزمان ظهور خواهد کرد که همنام و هم کنیه من است.
ب:مرحوم شیخ مفید در نکت الاعتقادیة آورده است که رسولخدا(ص) می فرماید :
لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیا اِلاّ ساعَةٌ واحِدَةٌ لَطَوَّلَ اللهُ تِلْکَ السّاعَةَ حَتّی یَخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ ذُرِّ یَّتِی اِسْمُهُ کَاسْمِی وَکُنْیَتُهُ کَکُنْیَتِی یَمْلَأُ الْاَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً (5)
اگر از عمر دنیا جز یک ساعت باقی نمانده باشد خداوند آن را به اندازه ای طولانی کند که تا یکی از فرزندان من که همنام و هم کنیه من است ظهور کند و زمین را پر از عدل و داد کند بعد از آنکه پر از ظلم و ستم شده باشد
4- مهدی (عج) فرزند امام علی (ع) :
از جمله مواردی که در روایات فریقین اتفاق نظر وجود دارد این است که آن حضرت از نسل امیر المؤمنین (ع) و از فرزندان آن بزرگوار است
الف: سیوطی از طبرانی نقل کرده
که وی با اسنادش از عبدالله بن عمر و او از رسولخدا (ص) نقل کرده که آن حضرت دست علی (ع) را گرفته فرمود:
سَیَخْرُجُ مِنْ صُلْبِ هذا فَتًی یَمْلَأُ الْاَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً(6)
ب: مرحوم شیخ طوسی از رسولخدا (ص) چنین روایت کرده است:
...فَعِنْدَ ذلِکَ خُروجُ الْمَهْدیُّ وَ هُوَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ هذا وَ أَشارَ بِیَدِهِ إلی عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبٍ(7)
در این هنگام ، خروج مهدی صورت می گیرد و او مردی است از فرزندان این و با دستش اشاره کرد به علی بن ابی طالب (ع)
5- امام مهدی(عج) از نسل فاطمه (ع) است
از جمله عناوین وارد شده در روایات هر دو مذهب این است که آن بزرگوار از فرزندان حضرت فاطمه(ع) می باشد
الف: ابن ماجه از ام سلمه نقل کرده :
که وی از رسولخدا (ص) چنین شنیده است :
اَلْمَهْدِیُّ مِنْ عِتْرَتی مِنْ وُلْدِ فاطِمَةُ(8)
ب: مرحوم شیخ طوسی از امام باقر (ع) چنین آورده است :
اَلْمَهْدِیُّ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ فاطِمَه(9)
مهدی (عج) مردی از فرزندان فاطمه (س) است
6- شباهت آن بزرگوار به پیامبر :
تعدادی از روایات فریقین دلالت دارند که نام آن بزرگوار مانند نام رسولخدا (ص) شمایل و خلق و خوی آن حضرت نیز مانند پیامبر است
الف :ابن حبان از رسولخدا (ص) نقل میکند :
یَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ أهْلِ بَیْتی یُواطِئُ إسْمِهُ إسْمی وَ خُلْقُهُ خُلْقی(10)
از اهل بیت من مردی ظهور خواهد کرد که هم نام من و خلق و خویَش همانند من است
ب:مرحوم صدوق از رسولخدا(ص) نقل کرده است فرمود :
... اَلْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدی ... اَشْبَهٌ النّاسِ بِی خَلْقاً وَ خُلْقاً (11)
7- ظهور در چهل سالگی :
از تعداد زیادی روایات فریقین بدست می آید که آن بزرگوار در سنی ظهور خواهد کرد که از نظر رشد جسمی به سرحد کمال انسانی رسیده و تعدادی از این روایات گویای آنند که سن ایشان در حدود چهل و شکل مردی چهل ساله می باشد
الف: جوینی از رسولخدا (ص) چنین نقل کرده است :
...اَلْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی اِبْنُ أرْبَعینَ سَنَةً(12)
مهدی از فرزندان من است در سن چهل سالگی
ب: هروی از امام رضا (ع) سئوال می کند علامت حضرت مهدی (عج) موقع قیام چیست؟
امام (ع) در پاسخ می فرماید:
عَلامَتُهُ أنْ یَکُونَ شَیْخَ الْسِنِّ شابَّ الْمَنْظَرْحَتّی أنَ النّاظِرَ إلَیْهِ لَیَحْسَبُهُ إبْنَ أرْبَعینَ سَنَةً أوْ ما دونَها(13)
نشانه قائم ما هنگام خروج این است که از لحاظ سن، کهن سال ، ولی از نظر چهره ، جوان می باشد که تماشاگر وی گمان می برد که او چهل سال یا نزدیک به آن است...
ویژگی ها و شرایط ظهور امام (عج) :
در برخی از روایات فریقین مطالبی در ارتباط با ویژگی ها و شرایط ظهور آن بزرگوار وارد شده است که از آن جمله است:
الف : حتمی بودن ظهور
1- ترمزی از رسولخدا (ص) چنین نقل می کند:
لا تَذْهَبُ الدُّنیا حَتّی یَمْلِکَ الْعَرَبَ رَجُلٌ مِنْ أهْلِ بَیْتِی یُواطِئُ إسْمُهُ إسْمِی(14)
یعنی دنیا به پایان نخواهد آمد تا آن که مردی از اهل بیت من که هم نام من نیز هست بر عرب حاکم شود
2- مرحوم کلینی نقل می کند :
ابان می گوید :
سَمِعْتُ أَبا عَبْدِاللهِ (ع) یَقُولُ :
لا تَذْهَبُ الدُّنیا حَتّی یَخْرُجَ رَجُلٌ مِنِّی یَحْکُمُ بِحُکُومَةِ آلِ داوُدَ وَ لا یَسْأَلُ بَیِنَتًا ، یُعْطِی کُلَّ نَفْسٍ حَقَها(15)
از امام صادق شنیدم می فرمود :
دینا به پایان نمی رسد تا از نژاد من مردی برآید که به روش حکومت آل داوود قضاوت دهد و گواه نخواهد ، به هر کس حق واقعی او را بدهد
ب:مشخص بودن محل ظهور :
در ارتباط با آغاز ظهور آن حضرت و پیوستن یاران به او و همچنین بیعت کردن مردم با آن حضرت روایات زیادی نقل شده است که نکته اشتراک همه آنها آغاز ظهور ایشان از مکه می باشد
1- نعیم بن حماد از رسولخدا (ص) نقل کرده فرمود:
فَیَأْتیهِ عِصابُ الْعِراقِ وَ أبْدالُ الشّامِ فَیُبایِعُونَهُ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقامَ(16)
دسته هایی از عراق و بزرگانی از شام بسوی او ( مهدی«عج» ) می آیند و با او در میان رکن و مقام بیعت می کنند
2- علی بن ابراهیم قمی از امام باقر(ع) چنین روایت کرده:
وَاللهُ لَکَأَنِی أَنْظُرُ إلَی الْقائِمِ (عج) وَ قِدْ أسْنَدَ ظَهْرَهُ ثُمَ یُنْشِدُ اللهَ حَقَّهُ(17)
گویا من به قائم می نگرم که تکیه به حجرالاسود زده و حق را بیان میدارد
ج: ناامیدی مردم :
1- ابن ابی شیبه از پیامبر اکرم نقل می کند :
یَخْرَُجُ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی عِنْدَ انْقِطاعٍ مِنَ الزَّمانِ ...(18)
مردی از خاندان من ظهور خواهد کرد آن هنگام که مردم گسسته از زمان باشند ...
2- نعمانی از امام باقر (ع) نقل می کند :
إِنَّ هذَا الْأَمْرَ آیِسٌ ما یَکُونُ مِنْهُ ... یُنادِی مُنادِ مِنَ السَّماءِ بِاسْمِ الْقائِمِ ...(19)
هنگامی که ناامیدی از فرج ما بیش از هر زمانی شد منادی از آسمان به اسم قائم صدا خواهد داد
3- منصور صیقل می گوید :
خدمت امام باقر (ع) رسیدم و جمعی نیز نزد ایشان بودند به ما رو کرد و فرمود:
... و لا یکون الذی تمدّون إلیه أعناقکم إلا بعد إیاس...(20)
آن چیزی که شما انتظار آنرا می کشید واقع نخواهد شد مگر بعد از ناامیدی
پی نوشت ها :
(1) الکتاب المصنف / ابن ابی شیبه ح 37637
(2) السنن / ابن ماجه ح 4085 السنن / ترمذی ح 2230
(3) کتاب الغیبة / شیخ طوسی ص 186
(4) عقد الدرر / مقدسی شافعی باب 2 ص 56
(5) کتاب الغیبة / شیخ طوسی ص 186
(6)العرف الوردی فی اخبار المهدی / سیوطی ص219
(7) کتاب الغیبه / شیخ طوسی ص 185
(8) السنن / ابن ماجه ح 4278
(9)کتاب الغیبه / شیخ طوسی ص 187
(10) الصحیح / ابن حبان ج15 ص237
(11)کمال الدین / صدوق ج 1 ص286
(12) فرائد السمطین / جوینی ج2 ص 565
(13) بحار الانوار / علامه مجلسی ج 52 ص 285
(14) الجامع الصحیح / ترمزی ح 2230
(15) اصول کافی / کلینی ج 1 ص 398
(16) الفتن / ابن حماد ص 242
(17) تفسیرالقمی / علی بن ابراهیم ج 2 ص 204
(18) الکتاب المنصف / ابن ابی شیبه ج 7 ص 1416 ح 512
(19) کتاب الغیبة / نعمانی ص186 ح 13
(20) همان ص208 ح 16
منبع:سایت شورای سیاستگذاری ائمه جمعه
مسعودی مورخ شیعی و فرقه شناس مهدویت
مسعودی مورخ نامی قرن چهارم در دو کتاب سرالحیات و کتب المقالات فی اصول الدیانات به صورت مفصل به فرقه شناسی مهدویت می پردازد .
ابوالحسن علی بن حسین مسعودی مورخ مشهور و دانشمند مسلمان در 23 ذیحجه سال 346 هجری قمری بدرود حیات گفت. او از علمای برجسته قرن چهارم هجری قمری و از اهالی بغداد بود و نسبش به عبدالله بن مسعود، صحابی پیامبر(ص) می رسد .
این مورخ گرانقدر سفرهای متعددی کرد به آذر بایجان، گرگان، شام، فلسطین، هند و چین و جزایر ماداگاسکار و در هر یک از این سفرها به دانش خود افزود. وی همچنین مدتی از عمر خویش را در مصر اقامت گزید. از آثار بی شمار ابوالحسن مسعودی حَدائِقُ الَاذهان فی اَخبارِ بَیتِ النَّبی (ع)، الکتاب الاوسط، کتاب ذخائرالعلوم، تنبیه الاشراف، سرالحیات و ... را می توان نام برشمرد .
مرحوم پاینده در مقدمه مروج الذهب تعداد این کتابها را تا 36 کتاب ذکر کرده بعضی نیز به این تعداد شش اثر دیگر را نیز افزوده اند. متاسفانه جز کتاب مروج الذهب کتاب دیگری از مسعودی به جا نمانده است. مسعودی خود در مروج الذهب تعداد این کتابها را 36 اثر نام برده است.(1 )
وی در جلد دوم مروج الذهب در بخش "خلافت المعتمد بالله" به بیان وقایع تاریخی این ایام می پردازد از جمله این وقایع وفات امام حسن عسکری(ع) است :
به سال دویست و شصتم و دوران خلافت معتمد، ابو محمد حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفربن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام در بیست و نه سالگی در گذشت. وی پدر مهدی منتظر بود که امام دوازدهم قطعیه امامیه است و اکثریت شیعه ایشانند. اینان درباره امام منتظر خاندان پیمبر صلی الله علیه و سلم از پس مرگ حسن بن علی اختلاف کرده و بیست فرقه شده اند و ما دلایل هر فرقه را درباره عقیده مذهبی که دارد و آنچه درباره غیبت می گویند در کتاب سرالحیات و کتب المقالات فی اصول الدیانات آورده ایم.(2 )
متاسفانه از این دو کتاب مسعودی چیزی به جا نمانده اما این موضوع چیزی از علاقه و ارادت این مورخ نامی به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و حضرت مهدی (عج) نخواهد کاست .
پینوشتها:
1- مروج الذهب،ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج1،مقدمه
2- مروج الذهب،ج2،ص599
جایگاه حضرت مسیح در انقلاب جهانی حضرت مهدی (علیه السلام)
نویسنده : حسین افشار
در قرآن واحادیث مربوط به امام عصر (علیه السلام) از حضرت عیسی بن مریم به عنوان یکی از یاران حضرت مهدی(علیه السلام) یاد شده است که در زمان ظهور آن حضرت ، از آسمان فرود می آید و پشت سر آن حضرت قرار می گیرد و در نماز جماعت به ایشان اقتداء کرده و معاونت ایشان را بر عهده دارد.
روشن است به حکم اینکه آیین حضرت عیسی (علیه السّلام) مربوط به گذشته بوده ، وظیفه دارد در این زمان از آیین موجود یعنی آیین اسلام که حضرت مهدی (علیه السلام) در راه جهانی سازی آن انقلاب می کنند ، پیروی کند ؛ بنابراین رهبر انقلاب جامعه اسلام ، حضرت مهدی (علیه السلام) است و عیسی بن مریم (علیه السّلام)، این پیامبر اولوالعزم الهی در رکاب آن حضرت در راه جهانی سازی اسلامی و ارزش های قرآنی ایشان را یاری می نماید.
یکی از عوامل تاثیر گذار در پیشرفت انقلاب حهانی مهدوی و برقراری حاکمیت اسلامی در سراسر جهان، حضور این پیامبر الهی در کنار مهدی آل محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است
مسیحیان جهان با لطف الهی از هر طریقی که باشد ، شاید از راه دیدن تصویر و شنیدن سخنان دلنشین حضرت مسیح (علیه السّلام) با استفاده از ماهواره و اینترنت و رسانه های گروهی در عصر انقلاب ارتباطاتو انفجار اطلاعات ، به خوبی ایشان را بشناسند و پیام ایشان را در ضرورت پیروی از حضرت مهدی (علیه السلام) و مشارکت در انقلاب جهانی آن حضرت بشوند و به ایشان روی آورند و از این راه سریعتر ، اسلام در سراسر جهان گسترش یابد
در سخنان پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین (علیهم السّلام) پیرامون انقلاب جهانی حضرت مهدی (علیه السلام) ارتباط و همکاری " مهدی" و " عیسی" به روشنی بیان شده و در بین مسلمانان رواج یافته است
پیش از تحریف حقایق، در انجیل واقعی حضرت عیسی بن مریم (علیها السّلام) مطالبی درباره ی دین اسلام و قرآن و بعث پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ترفیع سماوی و هبوط در آخر الزمان و کمک امت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و نماز گزاردن با آنان وجود داشته است
روزی پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) خوشحال بود و می خندید ، اصحاب دلیل آن را پرسیدند ، فرمود : شب و روزی نیست مگر اینکه برای من در آن تحفه ایی از جانب خداوند است ؛ امروز خداوند تحفه ایی به من عطا کرد که نظیر آن را تا به حال به من نداده لبود ، جبرئیل آمد و از جانب خدا به من سلام زرساند و گفت : و منکم القائم یصلی عیسی بن مریم خلفه اذا اهبطه الی الارض من ذریه علی و فاطمه و من والد الحسین : از شما است قائم که از ذریه علی و فاطمه است و از فرزندان حسین است و عیسی بن مریم (علیها السّلام) پشت او نماز می گذارد هنگامی که خدا او را به زمین فرود می آورد .
در کتاب کشف الغمه فی الائمه چهل حدیث نبوی از کتاب ابو نعیم احمد بن عبدالله در موضوع مهدویت آورده است ، حدیث سی و نهم از جابر بن عبدالله انصاری است که از پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) درباره ی گفتگوی مهدی (علیه السلام) و عیسی (علیها السّلام) چنین آورده است : « لا تزال طائفه من امتی یقتالون علی الحق ظاهرین الی یوم القیامه ینزل عیسی بن مریم (علیه السّلام) فیقول امیرهم المهدی : تعال صل بنا فیقول : لا ان بعضکم علی بعض امراء تکرمه من الله عزوجل لهذه الامه» « گروهی از امتم بر اساس حق تا روز قیامت پیکار پیروز و آشکار دارند ، عیسی بن مریم (علیها السّلام) فرود می آید . مهدی (علیه السلام) می گوید : بیا و برایمان نماز بگزار! می گوید : خیر! به درستی که بعضی از شما به پاس گرامی داشت این امت بر دیگران امیران هستید.
در این حدیث که اهل سنت و شیعه هر دو نقل کرده اند ، گفتگوی حضرت مهدی (علیه السلام) فرمانده و رهبر گروهی که در انقلاب جهانی و جاودان حضرت مهدی(علیه السلام) تا روز قیامت بر اساس حق نبرد میکنند ، با عیسی بن مریم (علیه السّلام) که از آسمان فرود می آید ، گزارش می شود . همچنین احترام حضرت مهدی (علیه السلام) سبت به حضرت عیسی و سپس احترام حضرت عیسی (علیه السّلام) نسبت به فرمانده گروه حق و رهبر انقلاب اسلامی ، بیان می شود . مطابق این حدیث حضرت عیسی (علیه السّلام) حضرت مهدی (علیه السلام) را بر خود مقدم می دارد و به ایشان اقتدا می کند و از رهبر مسلمانان پیروی می کند ودر انقلاب بزرگ جهانی حضرت مهدی ، ایشان را یاری می نماید.